English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stapler U ماشین عدل بندی
staplers U ماشین عدل بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lighting U چراغ بندی ماشین
crate U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
harvester U ماشین درو و باقه بندی
harvesters U ماشین درو و باقه بندی
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
totalisator U ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
totalizator U ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
totalizer U ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
Other Matches
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classification U طبقه بندی رده بندی
wording U جمله بندی کلمه بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications U طبقه بندی رده بندی
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
motored U ماشین
runners U ماشین چی
automatons U ماشین
engine U ماشین
freeze-up U ماشین
mechanisms U ماشین
mechanism U ماشین
motors U ماشین
motor- U ماشین
machanist U ماشین چی
motor U ماشین
gins U ماشین
wheeling U رل ماشین
pressman U ماشین چی
plant U ماشین
plants U ماشین
gin U ماشین
runner U ماشین چی
mills U ماشین
mill U ماشین
wheels U رل ماشین
wheel U رل ماشین
apparatus U ماشین
machine U ماشین
pressmen U ماشین چی
automaton U ماشین
machined U ماشین
machines U ماشین
metal cutting tool U ماشین ابزار
machinist's mate U ماشین کار
machine language U زبان ماشین
typewriters U ماشین تحریر
slot drilling machine U ماشین مته
machinist's mate U ماشین ساز
rotary U ماشین چرخنده
typewriter U ماشین تحریر
millwright U ماشین ساز
sequential machine U ماشین ترتیبی
motorists U ماشین سوار
milling machine U ماشین فرز
milling machine U ماشین تراش
motorist U ماشین سوار
six by six U ماشین شش چرخه
sewing press U ماشین کتابدوزی
machine run U اجرای ماشین
slot drilling machine U ماشین سوراخکن
clipper U ماشین موزنی
steam engine ماشین بخار
machine operator U کارگردان ماشین
machine operating U عملکرد ماشین
steam whistle U سوت ماشین
machine oil U روغن ماشین
machine operator U اپراتور ماشین
machine operator U متصدی ماشین
machinelike U ماشین وار
smart machine U ماشین هوشیار
stamper U ماشین منگنه
machine word U کلمه ماشین
machine time U وقت ماشین
machine run U رانش ماشین
machine oriented U ماشین گرا
machine learning U فراگیری ماشین
steamer U ماشین بخار
typist U ماشین نویس
steamers U ماشین بخار
power shovel U ماشین خاک کش
bumper U سپر ماشین
bumpers U سپر ماشین
printer machine U ماشین چاپ
open machine U ماشین باز
paper mill U ماشین کاغذسازی
pile driving appartus U ماشین شمعکوبی
typists U ماشین نویس
automaton U ماشین خودکار
hooters U سوت ماشین
automatons U ماشین خودکار
hooter U سوت ماشین
devils U با ماشین خردکردن
devil U با ماشین خردکردن
planing machine U ماشین کندگی
lorry U ماشین باری
lorries U ماشین باری
reaping machine U ماشین درو
reeling machine U ماشین نخ پیچی
operators U متصدی ماشین
road transport vehicle U ماشین باری
router U ماشین فرز
sand dredger U ماشین حفار
scouring machine U ماشین سایش
scouring machine U ماشین سمباده
seaming machine U ماشین درزگیری
punching machine U ماشین سوراخکن
welder U ماشین جوشکاری
object machine U ماشین مقصود
operator U متصدی ماشین
lathes U ماشین تراش
lathe U ماشین تراش
shear U ماشین برش
welders U ماشین جوشکاری
mimeograph U ماشین تکثیر
dish washer U ماشین طرفشویی
bare machine U ماشین لخت
automatic stub lathe U ماشین تراش
automatic machine U ماشین تراش
comptometer U ماشین حساب
arithmometer U ماشین حساب
analytical engine U ماشین تحلیلی
ambulance car U ماشین تصادفات
adding machine U ماشین افزایشگر
unipolar machine U ماشین تک قطب
acyclic machine U ماشین تک قطب
accounting machine U ماشین حسابداری
motorways U راه ماشین رو
motorway U راه ماشین رو
beading machine U ماشین روکوب
belt pully U فلکه ماشین
commutator machine U ماشین کموتاتودار
commutating machine U ماشین جابجاگری
chief engineer U مدیر ماشین
chess machine U ماشین شطرنج
carload U بقدرفرفیت یک ماشین
carfare U کرایه ماشین
calculator mode U مد ماشین حساب
calculating machine U ماشین محاسبه
calculating machine U ماشین محاسباتی
calculating machine U ماشین حساب
bumper guard U سپر ماشین
buldozer U ماشین اهنگری
blower engine U ماشین دمنده
gearing U دندههای ماشین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com