Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
machine building
U
ماشین سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
polygraph
U
ماشین کپی سازی دروغ فاش کن
polygraphs
U
ماشین کپی سازی دروغ فاش کن
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
virtual
U
ماشین شبیه سازی شده و عملیات آن
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
automatic flanging machine
U
ماشین خم حلبی سازی
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
engineering steel
U
فولاد ماشین سازی
engineering works
U
کارخانه ماشین سازی
grader
U
یکی از ماشین الات راه سازی
machine building industry
U
صنعت ماشین سازی
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
plater
U
صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
road building machine
U
ماشین جاده سازی
Other Matches
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
mechanisms
U
ماشین
machine
U
ماشین
mechanism
U
ماشین
motors
U
ماشین
engine
U
ماشین
freeze-up
U
ماشین
wheeling
U
رل ماشین
machines
U
ماشین
motor
U
ماشین
motor-
U
ماشین
motored
U
ماشین
wheels
U
رل ماشین
machined
U
ماشین
pressman
U
ماشین چی
pressmen
U
ماشین چی
automaton
U
ماشین
automatons
U
ماشین
machanist
U
ماشین چی
mill
U
ماشین
plant
U
ماشین
plants
U
ماشین
gin
U
ماشین
runner
U
ماشین چی
runners
U
ماشین چی
mills
U
ماشین
gins
U
ماشین
wheel
U
رل ماشین
apparatus
U
ماشین
two way machine
U
ماشین دو راهه
machine run
U
اجرای ماشین
three phase machine
U
ماشین سه فازه
chauffeurs
U
راننده ماشین
computer
U
ماشین الکترونیکی
machine oriented
U
ماشین گرا
machine time
U
وقت ماشین
teaching machine
U
ماشین اموزش
type writer
U
ماشین تحریر
machine word
U
کلمه ماشین
computers
U
ماشین متفکر
computers
U
ماشین حساب
turning machine
U
ماشین تراش
turing machine
U
ماشین تورینگ
trench excavator
U
ماشین حفاری
machine run
U
رانش ماشین
chauffeur
U
راننده ماشین
two phase machine
U
ماشین دو فازه
type write
U
ماشین کردن
type writer
U
ماشین تحرر
chauffeuring
U
راننده ماشین
computers
U
ماشین الکترونیکی
chauffeured
U
راننده ماشین
computer
U
ماشین حساب
machine operator
U
متصدی ماشین
lathe
U
ماشین تراش
lathes
U
ماشین تراش
synchronous machine
U
ماشین همگام
lorries
U
ماشین باری
cropper
U
ماشین موزنی
lorry
U
ماشین باری
holtz machine
U
ماشین هولتس
hood bonnet
U
کاپوت ماشین
shear
U
ماشین برش
synchronous machine
U
ماشین همزمان
machine oil
U
روغن ماشین
computer
U
ماشین متفکر
teazle
U
ماشین خارزنی
machine operator
U
اپراتور ماشین
teazel
U
ماشین خارزنی
teaching machine
U
ماشین تدریس
tar spraying machine
U
ماشین قیرپاش
machine operator
U
کارگردان ماشین
welder
U
ماشین جوشکاری
welders
U
ماشین جوشکاری
machine operating
U
عملکرد ماشین
machine learning
U
فراگیری ماشین
engine
U
ماشین بخار
for a car
U
برای هر ماشین
adder
U
ماشین جمع
milling machine
U
ماشین فرز
machinist
U
ماشین کار
machinist
U
ماشین ساز
object machine
U
ماشین مقصود
machinists
U
ماشین کار
machinists
U
ماشین ساز
frictional machine
U
ماشین مالشی
typewritter
U
ماشین نویس
mimeograph
U
ماشین تکثیر
compressor
U
ماشین فشار
compressors
U
ماشین فشار
millwright
U
ماشین ساز
adders
U
ماشین جمع
milling machine
U
ماشین تراش
machinery
U
ماشین الات
machinery
U
ماشین ها دستگاه
metal cutting tool
U
ماشین ابزار
pinball machines
U
ماشین پینبال
pinball machine
U
ماشین پینبال
machinist's mate
U
ماشین ساز
machinist's mate
U
ماشین کار
cl
U
مخفف یک ماشین پر
machinelike
U
ماشین وار
weldor
U
ماشین جوشکاری
virtual machine
U
ماشین مجازی
enginery
U
ماشین الات
paper mill
U
ماشین کاغذسازی
knitting machines
U
ماشین کش بافی
knitting machine
U
ماشین کش بافی
aerial ladder truck
ماشین آتشنشانی
washing machines
U
ماشین رختشویی
hubcap
U
سپر ماشین.
hubcaps
U
سپر ماشین.
engine man
U
ماشین کار
engine order
U
دستور ماشین
open machine
U
ماشین باز
typing
U
ماشین نویسی
machine fault
U
عیب ماشین
printer machine
U
ماشین چاپ
machine cycle
U
چرخه ماشین
machine check
U
برسی ماشین
machine capacity
U
فرفیت ماشین
machine builder
U
ماشین ساز
motorist
U
ماشین سوار
motorists
U
ماشین سوار
rotary
U
ماشین چرخنده
clipper
U
ماشین موزنی
seaming machine
U
ماشین درزگیری
scouring machine
U
ماشین سمباده
machine dependent
U
وابسته ماشین
sequential machine
U
ماشین ترتیبی
machine error
U
خطای ماشین
operator
U
متصدی ماشین
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
operators
U
متصدی ماشین
sewing press
U
ماشین کتابدوزی
treadles
U
رکاب ماشین
treadle
U
رکاب ماشین
power shovel
U
ماشین خاک کش
machine designer
U
طراح ماشین
machine dependent
U
وابسته به ماشین
scouring machine
U
ماشین سایش
sand dredger
U
ماشین حفار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com