English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
duplicator U ماشین تهیه رونوشت
duplicators U ماشین تهیه رونوشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
facsimiles U رونوشت عینی رونوشت
facsimile U رونوشت عینی رونوشت
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
brussels U دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند [شبیه دار کرمانی] و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
copies U رونوشت
repeat U رونوشت
repeats U رونوشت
copied U رونوشت
copying U رونوشت
copy U رونوشت
transcript U رونوشت
transcripts U رونوشت
carbon copy U رونوشت
carbon copies U رونوشت
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
carbon copy U رونوشت کاربنی
letter book U کتاب رونوشت
facsimiles U رونوشت گرفتن
replication U رونوشت دفاع
dump U رونوشت انباشتن
counterparts U همکار رونوشت
certified copy U رونوشت مصدق
transcripts U نسخه رونوشت
letter book U رونوشت نامه
counterpart U همکار رونوشت
carbon copies U رونوشت کاربنی
office copy U رونوشت مصدق
facsimiles U رونوشت مصدق
exact copy U رونوشت عین
transcribing U رونوشت برداشتن
transcribes U رونوشت برداشتن
cetified copy U رونوشت مصدق
transcribe U رونوشت برداشتن
transcribed U رونوشت برداشتن
transcript U نسخه رونوشت
facsimile U رونوشت گرفتن
memory dump U رونوشت ازحافظه
make a copy of U رونوشت برداشتن
facsimile U رونوشت مصدق
facsimiles U رونوشت عینی نمابرد
true copy U رونوشت مطابق با اصل
transcription U سواد برداری رونوشت
transcriptions U سواد برداری رونوشت
facsimile U رونوشت عینی نمابرد
screen dump U رونوشت صفحه نمایش
deed of poll U سند بدون رونوشت
copy of his letter is here with enclosed U رونوشت نامه وی ضمیمه است
certified copy U رونوشت گواهی رسمی شده
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
microcopy U رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
estreat U رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
tenors U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenor U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
disaster dump U رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
authentication U به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
probate U تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
transcribed U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
purveys U تهیه
purvey U تهیه
seating U تهیه جا
preparation U تهیه
preparations U تهیه
purveyed U تهیه
purveying U تهیه
off hand U بی تهیه
procurement U تهیه
housing U تهیه جا
supplied U تهیه
ministration U تهیه
provision U تهیه
supply U تهیه
supplying U تهیه
counter preparation U ضد تهیه
photo imagery U تهیه عکس
fabricator U تهیه کننده
preparation fire U اتش تهیه
preparation U تهیه و ارایش
triplication U تهیه در سه نسخه
preparations U تهیه مقدمات
preparing U تهیه کردن
preparation U اتش تهیه
weaponry U تهیه سلاح
data processing U تهیه و تولیداطلاعات
provision U تهیه کردن
on the stocks U د رشرف تهیه
lighting feeder U تهیه روشنایی
data processing U تهیه اطلاعات
furtherance U تهیه وسایل
triplicity U تهیه در سه نسخه
parasceve U روز تهیه
preparation U تهیه مقدمات
preparations U اتش تهیه
preparation of food U تهیه خوراک
catered U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
counter preparation U تیر ضد تهیه
procure U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
purveyance U تهیه خواربار
preparations U تهیه و ارایش
to make provision U تهیه دیدن
to find in U تهیه کردن
to bargain for U تهیه دیدن
preparation time U زمان تهیه
the water supply of tehran U تهیه اب تهران
the preparation day U روز تهیه
blend U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
preparator U تهیه کننده
preparatorily U بعنوان تهیه
prepare mortar U تهیه ملات
provisionment U تهیه خواربار
procuring U تهیه کردن
process U تهیه کردن
placements U تهیه شغل
placements U تهیه کار
placement U تهیه شغل
administer U تهیه کردن
base development U تهیه پایگاه
supplied U تهیه کردن
placement U تهیه کار
administers U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
pitched U تهیه دیده
processes U تهیه کردن
supplier U تهیه کننده
suppliers U تهیه کننده
supply U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
vacuum-packed تهیه شده
provide U تهیه کردن
provide U تهیه دیدن
preparation fire U تیر تهیه
laid on <past-p.> U تهیه شده
provided <adj.> <past-p.> U تهیه شده
appropriated <adj.> <past-p.> U تهیه شده
provided [that] <conj.> U تهیه شده
victualage U تهیه اذوقه
provides U تهیه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com