Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fixed center turret lathe
U
ماشین تراش با مرکز ثابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lathe center
U
مرکز یا محور دوران ماشین تراش
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
turnery
U
کارخانه تراش ماشین تراش
automatic machine
U
ماشین تراش
turning machine
U
ماشین تراش
lathes
U
ماشین تراش
automatic stub lathe
U
ماشین تراش
milling machine
U
ماشین تراش
lathe
U
ماشین تراش
spindles
U
هرزگرد ماشین تراش
center lathe
U
ماشین تراش متمرکز
car wheel lathe
U
دستگاه ماشین تراش
spindle
U
هرزگرد ماشین تراش
chuck lathe
U
سه نظام ماشین تراش
automatic lathe for taper turning
U
ماشین تراش مخروطی
capstan lathe
U
ماشین تراش دوار
automatic lathe
U
ماشین تراش خودکار
turns
U
گشت ماشین تراش
turn
U
گشت ماشین تراش
automatic coping lathe
U
ماشین تراش خودکار
gap bridge
U
گلویی ماشین تراش
duplicating lathe
U
ماشین تراش نمونهای
precision lathe
U
ماشین تراش دقیق
polishing lathe
U
ماشین تراش پرداخت
lathe dog
U
گیره ماشین تراش
lathe mandrel
U
مرغک ماشین تراش
turning chisel
اسکنه ماشین تراش
planer machine
U
ماشین صفحه تراش
center sleeve
U
مرغک ماشین تراش
turning chisel
U
قلم ماشین تراش
crank shaper
U
ماشین میل لنگ تراش
semi automatic lathe
U
ماشین تراش نیمه خودکار
automatic roughing lathe
U
ماشین تراش سایشی خودکار
combination turret lathe
U
ماشین تراش کاپستان مرکب
cam operated automatic lathe
U
ماشین تراش اتوماتیک بادامکی
polygonal turning machine
U
ماشین تراش چند لبه
flat turret lathe
U
ماشین تراش رولور تخت
full automatic lathe
U
ماشین تراش تمام اتوماتیک
automatic lathe operator
U
اپراتور ماشین تراش خودکار
engine lathe
U
ماشین تراش با هرزگردهدایت و کشش
saddles
U
صفحه رنده بند ماشین تراش
slater
U
ماشین یا تیغه تراش پوست خام
saddle
U
صفحه رنده بند ماشین تراش
saddled
U
صفحه رنده بند ماشین تراش
planer
U
دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای
back gear
U
یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
back gear shaft
U
محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
Can I drive to the centre of town?
U
آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
stator
U
جزء ثابت در هر ماشین گردنده
stator
U
قسمت ثابت ماشین یامولد
fixed assets
U
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
slabber
U
ماشین تراش تکه تکه کننده
ager
U
نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
zeroize
U
تنظیم وسایل رمز یک ماشین رمز روی یک وضعیت ثابت
medical assemblage
U
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal
U
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center
U
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
center mark
U
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
whole blood center
U
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
standing
U
ثابت دستورالعمل ثابت
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
parings
U
تراش
erasement
U
تراش
erasion
U
تراش
shave
U
تراش
paring
U
تراش
butteris
U
سم تراش
paring iron
U
سم تراش
excoriation
U
تراش
exfoliaion
U
تراش
paring knife
U
سم تراش
shaved
U
تراش
shaves
U
تراش
scart
U
تراش
rasure
U
تراش
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
scratches
U
تراش چرکنویس
carver
U
سنگ تراش
tile cutter
U
کاشی تراش
diamond cutter
U
الماس تراش
sculptor
U
پیکر تراش
brick cutter
U
اجر تراش
sculptors
U
پیکر تراش
tool
U
قلم تراش
nail files
U
ناخن تراش
faceted
U
تراش دار
turntables
U
صفحه تراش
scratched
U
تراش چرکنویس
scratch
U
تراش چرکنویس
lathes
U
چرخ تراش
turntable
U
صفحه تراش
scratching
U
تراش چرکنویس
flat fire
U
تیر تراش
parer
U
پوست تراش
cut off tool
U
قلم تراش
boring cutter
U
قلم تراش
rasp
U
تراش دادن
free cutting steel
U
فولاد خوش تراش
rasping
U
تراش دادن
sculptress
U
پیکر تراش
xyster
U
استخوان تراش
scalping iron
U
استخوان تراش
rough d.
U
الماس بی تراش
stripping
U
تراش لایه رو
cape chisel
قلم تراش
turning tool
U
کارد تراش
raspatory
U
استخوان تراش
rasps
U
تراش دادن
turning tool
U
قلم تراش
wood carver
U
چوب تراش
sharpener
U
مداد تراش
turner
U
تراش کار
rasped
U
تراش دادن
turnery
U
تراش کاری
skiving tool
U
ابزار تراش
beadings
U
تراش تسبیحی
beading
U
تراش تسبیحی
xylographer
U
چوب تراش
skiving tool
U
قلم تراش
skiver
U
پوست تراش
shaper
U
صفحه تراش
sharpeners
U
مداد تراش
sharper
U
مداد تراش
grazed
U
اتش تراش
graze
U
اتش تراش
graze
U
تیر تراش
dredgers
U
دستگاه کل تراش
gear cutter
U
دنده تراش
grazing fire
U
اتش تراش
cutters
U
الت تراش
cut stone
U
سنگ تراش
cut
U
تراش دادن
cutting tool
U
قلم تراش
lapicide
U
سنگ تراش
grazed
U
تیر تراش
grinding
U
تراش فلز
grazes
U
تیر تراش
grazes
U
اتش تراش
dredger
U
دستگاه کل تراش
lathe tool
U
ابزار تراش
cutter
U
الت تراش
lathe tool
U
تیغه تراش
curette
U
الت تراش
cuts
U
تراش دادن
machining allowance
U
تراش خور
stonecutter
U
سنگ تراش
machinable
U
قابل تراش
ivory turner
U
عاج تراش
machinability
U
قابلیت تراش
chaser
U
قلم تراش
chasers
U
قلم تراش
stonemason
U
سنگ تراش
form cutting tool
U
قلم تراش
lathe
U
چرخ تراش
shaver
U
صورت تراش سلمانی
garnet paper
U
صفحه لعل تراش
lathe tool holder
U
نگهدارنده تیغه تراش
shaping machine
U
دستگاه صفحه تراش
lathe
U
دستگاه سوپاپ تراش
lathes
U
دستگاه سوپاپ تراش
shavers
U
صورت تراش سلمانی
jack plane
U
رنده درشت تراش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com