Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To draw in ones houns . Toback down . To retreat.
U
ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
be your own worst enemy
<idiom>
U
از ماست که بر ماست
[کسی که به دست خودش برای خودش دردسر می تراشد.]
To whitewash . To do a perfunctory job. To do a patch - up of work.
U
ماست مالی کردن
marinade
U
[ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
marinate
U
[ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
To deliberately fudge the issue . To gloss it over .
U
موضوعی را ماست مالی کردن
marinating
U
ترد کردن گوشت با خیس کردن ان در ماست یا اب لیمووغیره
marinates
U
ترد کردن گوشت با خیس کردن ان در ماست یا اب لیمووغیره
marinated
U
ترد کردن گوشت با خیس کردن ان در ماست یا اب لیمووغیره
marinate
U
ترد کردن گوشت با خیس کردن ان در ماست یا اب لیمووغیره
To spilt hair . To make a fine distinction .
U
مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
whitewash
U
سفید کاری کردن ماست مالی کردن
line up billiard
U
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
sacker
U
کیسه پرکن کیسه ساز
sacks
U
کیسه خواب کیسه سربازی
sack
U
کیسه خواب کیسه سربازی
marsupium
U
کیسه جانوار کیسه دار
sacked
U
کیسه خواب کیسه سربازی
to burn the midnighoil
U
شب نشینی کردن
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
ruralize
U
ده نشینی کردن
to fall back
U
عقب نشینی کردن
pull away
U
عقب نشینی کردن
retreating
U
عقب نشینی کردن
to beat a retreat
U
عقب نشینی کردن
give ground
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw.
U
عقب نشینی کردن
retreated
U
عقب نشینی کردن
retreats
U
عقب نشینی کردن
withdraws
U
عقب نشینی کردن
retreat
U
عقب نشینی کردن
to give ground
U
عقب نشینی کردن
drop back
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
to lose ground
U
عقب نشینی کردن
withdraw
U
عقب نشینی کردن
cloister
U
صومعه گوشه نشینی کردن
recoil
U
عقب نشینی کردن توپ
cloisters
U
صومعه گوشه نشینی کردن
recoiled
U
عقب نشینی کردن توپ
recoils
U
عقب نشینی کردن توپ
recoiling
U
عقب نشینی کردن توپ
crawfish
U
ازموضعی عقب نشینی کردن
to have a knock back
U
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
hightail
U
باسرعت عقب نشینی کردن
To swindle (fleece) someone .
U
کسی را سر کیسه کردن
To swindle someone .
U
کسی را سر کیسه کردن
blench
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenched
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retires
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retire
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenches
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
backpedal
U
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
whey
U
آب ماست
It is ours. It belongs to us.
U
از آن ماست
lappermilk
U
ماست
pockets
U
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket
U
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
He is our man .
U
آدم ماست
lady's bedstraw
U
علف ماست
yogurt
U
ماست یوقورت
bedstraw
U
علف ماست
yoghurt
U
ماست یوقورت
goose grass
U
علف ماست
yoghurts
U
ماست یوقورت
cleavers
U
علف ماست
don't split hairs this much
<idiom>
U
مو را از ماست نکشید
yoghourts
U
ماست یوقورت
rennet
U
مایه ماست
joint grass
U
علف ماست
snow job
U
ماست مالی
yogurts
U
ماست یوقورت
catchweed
U
علف ماست
It is to our credit.
U
باعث روسفیدی ماست
his blood beon us
U
خونش به گردن ماست
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
sit idly by
<idiom>
U
عین ماست نشستن
She turned as pale as death .
U
رنگش مثل ماست سفید شد ( پرید )
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
variable recoil
U
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
You name it , weve got it.
U
از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
You name it . Everything under the sun .
U
از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال ( از شیر مرغ تا جان آدمیزاد )
rifles
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
This knife is too blunt for words .
U
این چاقو ماست راهم نمی برد ( خیلی کند است )
fall back
U
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
adsorption
U
رو نشینی
recoils
U
پی نشینی
soiree
U
شب نشینی
recoiling
U
پی نشینی
soirees
U
شب نشینی
soirTes
U
شب نشینی
recoiled
U
پی نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
precipitation
U
ته نشینی
sedinentation
U
ته نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
retrocedence
U
پس نشینی
subsidence
U
ته نشینی
settling
U
ته نشینی
sedimentary
U
ته نشینی
recoil
U
پی نشینی
nightlife
U
شب نشینی
wake
U
شب نشینی
wakes
U
شب نشینی
deposit
U
ته نشینی
deposits
U
ته نشینی
an eveing party
U
شب نشینی
evening party
U
شب نشینی
illuviation
U
ته نشینی
waked
U
شب نشینی
our neighbour door
U
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
electrostatic procipitation
U
ته نشینی الکترواستاتیک
recoil
U
عقب نشینی
seclusion
U
گوشه نشینی
cotenancy
U
هم اجاره نشینی
hypostatic
U
ناشی از ته نشینی
reclvsion
U
گوشه نشینی
retreated
U
عقب نشینی
settlements
U
ته نشینی مسکن
recoils
U
عقب نشینی
katabasis
U
عقب نشینی
hutment
U
کلبه نشینی
recoiling
U
عقب نشینی
tenantry
U
اجاره نشینی
sequestered life
U
گوشه نشینی
recoiled
U
عقب نشینی
retreating
U
عقب نشینی
urbanization
U
شهر نشینی
suburbia
U
حومه نشینی
silting
U
رسوب ته نشینی
solitariness
U
گوشه نشینی
settlement
U
ته نشینی مسکن
break ground
U
عقب نشینی
nomadism
U
کوچ نشینی
sedimentation pond
U
حوضچه ته نشینی
fallback
U
عقب نشینی
sanctuaries
U
حق بست نشینی
urbanism
U
شهر نشینی
retrocession
U
عقب نشینی
retrocedence
U
عقب نشینی
recess
U
عقب نشینی
recesses
U
عقب نشینی
eremitic life
U
گوشه نشینی
retreats
U
عقب نشینی
eremitism
U
گوشه نشینی
line of retreat
U
خط عقب نشینی
retreat
U
عقب نشینی
sanctuary
U
حق بست نشینی
to sound the retreat
U
شیپورعقب نشینی زدن
sink
U
ته نشینی حفره یاگودال
sinks
U
ته نشینی حفره یاگودال
backblast
U
شعله عقب نشینی
backblast
U
موج عقب نشینی
sedimentation analysis
U
تجزیه بروش ته نشینی
short recoil
U
عقب نشینی کوتاه
retirement
U
عقب نشینی اختیاری
colonial
U
معماری کوچ نشینی
recoil mechanism
U
دستگاه عقب نشینی
ebb current
U
عقب نشینی اب دریا
back pressure
U
فشار عقب نشینی
setbacks
U
فشار عقب نشینی
scuttling
U
عقب نشینی روزنه
companionship
U
مصاحبت پهلو نشینی
subornation
U
زیر پا نشینی اغواء
blowback
U
عقب نشینی خودکار
scuttles
U
عقب نشینی روزنه
rocket propulsion
U
فشارعقب نشینی موشک
recoil mechanism
U
مکانیسم عقب نشینی
to beat a retreat
U
کوس عقب نشینی
scuttle
U
عقب نشینی روزنه
setback
U
فشار عقب نشینی
blowback
U
ضربه عقب نشینی
long recoil
U
عقب نشینی طولانی
scuttled
U
عقب نشینی روزنه
urbanistic
U
وابسته بشهر نشینی
urbanist
U
وابسته بشهر نشینی
forced withrawal
U
عقب نشینی اجباری
vesica
U
کیسه
sandbagging
U
کیسه شن
sacks
U
کیسه
sandbagged
U
کیسه شن
purses
U
کیسه
purseful
U
کیسه
bags
U
کیسه
saddle bag
U
کیسه اب
pursed
U
کیسه
sacked
U
کیسه
vesicle
U
کیسه
bagging
U
کیسه
money bag
U
کیسه
purse
U
کیسه
cod
U
کیسه
hydatid
U
کیسه اب
sack
U
کیسه
sandbags
U
کیسه شن
bagful
U
یک کیسه
sandbag
U
کیسه شن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com