Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
redundant
U
مازاد بر احتیاج
superimposed
U
مازاد بر احتیاج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
spoin bank
U
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
Other Matches
salvage
U
مازاد
salvages
U
مازاد
salvaged
U
مازاد
excess
U
مازاد
surcharge water
U
اب مازاد
excesses
U
مازاد
spoil
U
مازاد
spoiled
U
مازاد
spoiling
U
مازاد
salvaging
U
مازاد
residual
U
مازاد
rejcet
U
مازاد
surpluses
U
مازاد
surplus
U
مازاد
spoils
U
مازاد
necessity
U
احتیاج
need
U
احتیاج
lacked
U
احتیاج
lack
U
احتیاج
neediness
U
احتیاج
necessitousness
U
احتیاج
demand
U
احتیاج
needed
U
احتیاج
need
U
احتیاج
want
U
احتیاج
requirement
U
احتیاج
penury
U
احتیاج
needing
U
احتیاج
lacks
U
احتیاج
system overhead
U
مازاد سیستم
overproduction
U
تولید مازاد
surplus gas
U
گاز مازاد
excess reserves
U
اندوختههای مازاد
farm surplus
U
مازاد کشاورزی
excess stock
U
موجودی مازاد
export surplus
U
مازاد صادرات
residual matrix
U
ماتریس مازاد
surplus production
U
مازاد تولید
surplus water
U
ابهای مازاد
spoin bank
U
انبار مازاد
social surplus
U
مازاد اجتماعی
sellers surplus
U
مازاد فروشنده
residue of the state
U
مازاد ترکه
surplus stock
U
موجودی مازاد
residual variance
U
پراکنش مازاد
excess demand
U
درخواست مازاد
spares
U
اقلام مازاد
remainder
U
مابقی مازاد
excesses
U
اضافه مازاد
budget surplus
U
مازاد بودجه
basic surplus
U
مازاد اساسی
economic surplus
U
مازاد اقتصادی
excess
U
اضافه مازاد
requirement
U
تقاضا احتیاج
overplus
U
بیش از احتیاج
lackvt
U
احتیاج داشتن
demand
U
نیاز احتیاج
demands
U
نیاز احتیاج
urgent need
U
احتیاج مبرم
requisite
U
لازمه احتیاج
u. need
U
احتیاج مبرم
demanded
U
نیاز احتیاج
trade balance surplus
U
مازاد تراز تجاری
surplus
U
اقلام اضافی و مازاد
surpluses
U
اقلام اضافی و مازاد
surplus energy theory
U
نظریه انرژی مازاد
tail drain
U
نهرچه ابهای مازاد
producer surplus
U
مازاد تولید کننده
excess capacity theory
U
نظریه مازاد فرفیت
back titration
U
تیتر کردن مازاد
excess listing
U
لیست اقلام مازاد
import surcharge
U
حقوق واردات مازاد
answer
U
جواب احتیاج را دادن
answered
U
جواب احتیاج را دادن
to be in great request
U
زیادمورد احتیاج بودن
needing
U
نیازمندی در احتیاج داشتن
answers
U
جواب احتیاج را دادن
to call for a
U
احتیاج بدقت داشتن
answering
U
جواب احتیاج را دادن
need
U
نیازمندی در احتیاج داشتن
needed
U
نیازمندی در احتیاج داشتن
needle point to say
U
احتیاج بگفتن نیست
call of nature
<idiom>
U
احتیاج به دستشویی داشتند
you're telling me
<idiom>
U
احتیاج نیست به من بگی
excess listing
U
لیست وسایل انفرادی مازاد
surpluses
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
property disposition
U
از بین بردن اقلام مازاد
surplus
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand inflation
U
تورم ناشی از مازاد تقاضا
i heed your help
U
به مساعدت شما احتیاج دارم
cry out for
<idiom>
U
شدیدا به چیزی احتیاج داشتن
serve
U
رفع کردن براوردن احتیاج
nonverbal
U
بدون احتیاج باستفاده از زبان
needing
U
نیازمندی احتیاج لازم داشتن
featherbed
U
بیش ازمیزان احتیاج کارمندگرفتن
need
U
نیازمندی احتیاج لازم داشتن
needed
U
نیازمندی احتیاج لازم داشتن
serves
U
رفع کردن براوردن احتیاج
urgency of need
U
حیاتی بودن احتیاج به اماد
to be in great request
U
مورد احتیاج زیاد بودن
served
U
رفع کردن براوردن احتیاج
vent for surplus theory of trade
U
نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
the system of
U
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
turn one's back on
<idiom>
U
کمک نکردن به کسی که احتیاج دارد
no branch
U
شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
put up
<idiom>
U
توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
deficit
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits
U
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
labour intensive industry
U
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
ten year device
وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
four freedoms
U
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
cyclic item
U
اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
functionalism
U
عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
satelloid
U
ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
mercantilists
U
مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
we are want of money
U
ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
fascism
U
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
disrepair
U
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com