English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
analyte U ماده مورد تجزیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
qualitative analysis U تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
packing U هر ماده مورد کاربرددربسته بندی
tartan U ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
spectrophotometry U اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
detotalizing counter U شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
decomposing U تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
thermate U نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
separates U تجزیه
parsing U تجزیه
decomposition U تجزیه
break up U تجزیه
severance U تجزیه
sequestration U تجزیه
anatomies U تجزیه
separated U تجزیه
dissection U تجزیه
disintegration U تجزیه
anatomy U تجزیه
shake down U تجزیه
separate U تجزیه
resolutions U تجزیه
resolution U تجزیه
break down U تجزیه
cracking U تجزیه
decays U تجزیه
catalysis U تجزیه
dialysis U تجزیه
decayed U تجزیه
decay U تجزیه
analysis U تجزیه
dissociation U تجزیه
breaks U تجزیه
break U تجزیه
decoupling U تجزیه
decaying U تجزیه
dissolution U تجزیه
analyzer U تجزیه گر
separation U تجزیه
segregation U تجزیه
separations U تجزیه
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
liberates U تجزیه کردن
analysis U شی تجزیه شده
stripping analysis U تجزیه عریانساز
liberating U تجزیه کردن
liberate U تجزیه کردن
splitting a cause of action U تجزیه دعوی
gas analysis U تجزیه گاز
instrumental analysis U تجزیه دستگاهی
frequency analysis U تجزیه هارمونی ها
disintegrate U تجزیه شدن
analytically U بطور تجزیه
analytically U از راه تجزیه
frequency analysis U تجزیه فرکانس
ionization U تجزیه اتمها
break down <idiom> U تجزیه وتحلیل
indissoluble U تجزیه نا پذیر
spectrum analysis U تجزیه طیف
inseparability U تجزیه ناپذیری
spectrum analysis U تجزیه بیناب
infrangible U تجزیه ناپذیر
decomposed U تجزیه شده
irrefrangible U غیرقابل تجزیه
irresolvable U تجزیه ناپذیر
gasometry U تجزیه گازی
analysis U تجزیه و تحلیل
homolysis U تجزیه شیمیایی
thermal decomposition U تجزیه گرمایی
job analysis U تجزیه کار
electrolysis U تجزیه الکتریکی
analitical U مربوط به تجزیه
analitics U علم تجزیه
dispersion U تجزیه نور
analytical balance U ترازوی تجزیه
analytical chemistry U شیمی تجزیه
volumetric analysis U تجزیه حجمی
analyze U تجزیه کردن
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
partings U تقسیم تجزیه
hydrolyze U تجزیه شدن
motion analysis U تجزیه حرکت
syllabi U تجزیه هجائی
syllabicity U تجزیه هجایی
indiscerptibility U تجزیه ناپذیری
market segmentation U تجزیه بازار
acid decomposition U تجزیه اسیدی
gravimetric analysis U تجزیه وزنی
gravimetrical analysis U تجزیه وزنی
image resolution U تجزیه تصویر
isolation U تجزیه جداسازی
inverse segregation U تجزیه وارونه
parting U تقسیم تجزیه
ultimate analysis U تجزیه نهایی
investigate U تجزیه کردن
electron decay U تجزیه الکترون
secessionism U تجزیه طلبی
resolvable U تجزیه شدنی
electrolytic decomposition U تجزیه الکترولیت
resolution of forces U تجزیه نیروها
decomposable U قابل تجزیه
decomposer U تجزیه کننده
microcomoser U تجزیه کننده
microconsumer U تجزیه کننده
resoluble U تجزیه شدنی
research and analysis U تجزیه و تحلیل
double decomposition U تجزیه مضاعف
dissolvable U تجزیه شدنی
elemental analysis U تجزیه عنصری
look into U تجزیه کردن
scrutinize U تجزیه کردن
survey U تجزیه کردن
parses U تجزیه شدن
fibrinolysis U تجزیه فیبرین
detachable U قابل تجزیه
parsing U تجزیه کردن
separator U دستگاه تجزیه
separatist U تجزیه طلب
segregative U تجزیه طلب
elution analysis U تجزیه شویشی
decompose U تجزیه شدن
decompose U تجزیه کردن
proximate analysis U تجزیه گروهی
parse tree U درخت تجزیه
parser U تجزیه کننده
parting of metals U تجزیه فلزات
prescind U تجزیه کردن
photodecomposition U تجزیه نوری
atomic U تجزیه ناپذیر
dispersion of light U تجزیه نور
disintegrable U تجزیه پذیر
physical analysis U تجزیه فیزیکی
disembody U تجزیه کردن
disassemble U تجزیه کردن
decomposes U تجزیه شدن
decomposes U تجزیه کردن
quantitative analysis U تجزیه کمی
qualitative analysis U تجزیه چونی
qualitative analysis U تجزیه کیفی
dialyze U تجزیه کردن
dialyze U تجزیه شدن
secessionist U تجزیه طلب
dissoluble U تجزیه پذیر
secessionists U تجزیه طلب
dissociative U تجزیه کننده
disintegrate U تجزیه کردن
fractionating column U ستون تجزیه
evaluate U تجزیه کردن
chemical analyse U تجزیه شیمیایی
chemical analysis U تجزیه شیمیایی
dismembering U تجزیه کردن
bolt [examine] U تجزیه کردن
check U تجزیه کردن
determine U تجزیه کردن
enquire into U تجزیه کردن
study U تجزیه کردن
dissect [analyse] U تجزیه کردن
assay U تجزیه کردن
disintegrates U تجزیه شدن
capillarity analysis U تجزیه مویینهای
disintegrates U تجزیه کردن
disintegrating U تجزیه شدن
disintegrating U تجزیه کردن
dismember U تجزیه کردن
analyse [British] U تجزیه کردن
dismembered U تجزیه کردن
refraction U تجزیه انحراف
analyze [American] U تجزیه کردن
examine U تجزیه کردن
explore U تجزیه کردن
dismembers U تجزیه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com