English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
indican U ماده سازنده نیل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pertubative U اشفته سازنده مضطرب سازنده
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
constituents U سازنده
fabricator U سازنده
fomative U سازنده
constituent U سازنده
wright U سازنده
component U سازنده
manufacturer U سازنده
maker U سازنده
makers U سازنده
compositors U سازنده
builders U سازنده
constructive U سازنده
compositor U سازنده
components U سازنده
concoctor U سازنده
builder U سازنده
instrumentalists U سازنده
instrumentalist U سازنده
producers U سازنده
constructor U سازنده
producer U سازنده
manufacturers U سازنده
fabricant U سازنده
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
melodist U سازنده ملودی
suppressive U موقوف سازنده
suppressor U موقوف سازنده
dispossessor U بی بهره سازنده
dissipative U پراکنده سازنده
sonneteer U سازنده غزل
qualifier U ملایم سازنده
qualifiers U ملایم سازنده
elucidatory U روشن سازنده
enslaver U بنده سازنده
depletive U تهی سازنده
subjugator U مطیع سازنده
supersessive U لغو سازنده
procreator U موجد سازنده
presentive U مجسم سازنده
coordinative U متناسب سازنده
refrigrative U خنک سازنده
renovator U باز نو سازنده
purificative U پا سازنده تطهیری
computer manufacturer U سازنده کامپیوتر
separative U جدا سازنده
interceptive U جدا سازنده
refrigerative U خنک سازنده
deific U خدا سازنده
composers U سازنده مصنف
composer U سازنده مصنف
spoiler U فاسد سازنده
assuror U مطمئن سازنده
assurer U مطمئن سازنده
qualificatory U محدود سازنده
manufacturers' agent U نماینده سازنده
component U جزء سازنده
lubricant U روان سازنده
irradiative U روشن سازنده
inveigler U گمراه سازنده
distractive U پریشان سازنده
ingredients U عنصر سازنده
ingredient U عنصر سازنده
builders U موسس سازنده
builder U موسس سازنده
lubricate U روان سازنده
lubricates U روان سازنده
incorporator U یکی سازنده
components U جزء سازنده
lubricating U روان سازنده
lubricants U روان سازنده
vitiator U تباه سازنده
film developer U سازنده فیلم
manifestative U اشکار سازنده
restrictive U محدود سازنده
manufacturer's agent U نماینده سازنده
alterative U دگرگون سازنده
fabricator U سازنده وسایل
procreation U سازنده زایش
factor U سازنده فاکتور
lutist U سازنده عود
factors U سازنده فاکتور
lubricated U روان سازنده
purificatory U پاک سازنده تطهیری
manufacturers U تولید کننده سازنده
manufacturer U تولید کننده سازنده
procurer U فراهم سازنده جاکش
reflective U بازتابنده منعکس سازنده
producer advertising U تبلیغ توسط سازنده
compositions U نسبت اجزای سازنده
composition U نسبت اجزاء سازنده
reflectional U بازتابنده منعکس سازنده
composition U نسبت اجزای سازنده
compositions U نسبت اجزاء سازنده
formative U ترکیب کننده سازنده
mitigatory U سبک سازنده مخفف
wright U کارگر سازنده نجار
toyer U سازنده اسباب بازی
loathful U دافع بیرغبت سازنده
diallist U سازنده ساعت افتابی
ceramicist U سازنده فروف سفالین
boiler maker U سازنده دیگ بخار
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
elucidative U تفسیری روشن سازنده
manufacturer's software U نرم افزار سازنده
ideologue U سازنده ایده ئولوژی
metrist U سازنده نظم وشعر
boilermaker U سازنده دیگ بخار
paper stainer U سازنده کاغذهای دیواری
ceramist U سازنده فروف سفالین
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
pictorial U تصویر نما مجسم سازنده
mitigative U سبک سازنده تخفیف دهنده
data general corporation U سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
honeywell U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
unisys U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
perversive U گمراه کننده منحرف سازنده
illusive U گمراه کننده مشتبه سازنده
assimilator U تحلیل برنده همانند سازنده
carver U قلم سنگ تراشی سازنده
humiliating U پست سازنده خفیف کننده
pastoralist U سازنده شعرهای روستایی چوپان
humiliatingly U پست سازنده خفیف کننده
producers U عمل اورنده سازنده باراورنده
spoilsman U تباه کننده فاسد سازنده
wet cooper U سازنده چلیک برای مایعات
illusory U گمراه کننده مشتبه سازنده
self discharging U ازاد سازنده نفس خود
detonating U محترق شونده منفجر سازنده
producer U عمل اورنده سازنده باراورنده
borland international U یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
dry cooper U سازنده چلیک برای خشکه بار
control data corporation U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
flag waver U مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
digital equipment corporation U سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
Dec U یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
leukosis U زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
horner U سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
outriggers U اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
smokescreen U عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
metencephalon U قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
free issue materials U موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
parbasis U سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
unbundled U اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
disruptive pattern U اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
agents U ماده
agent U ماده
nany U بز ماده
nanny goats U بز ماده
nanny goat U بز ماده
antimatter U ضد ماده
foamed meterid U ماده کف
substances U ماده
substance U ماده
mattered U ماده
matter U ماده
stuff U ماده
catch for door bolt U ماده
stuffs U ماده
stuffed U ماده
mattering U ماده
anti matter U ضد ماده
article U ماده
matters U ماده
articles U ماده
metals U ماده
materials U ماده
item U ماده
items U ماده
material U ماده
clauses U ماده
clause U ماده
metal U ماده
monoclinous U نر و ماده
abscesses U ماده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com