Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gray matter
U
ماده خاکستری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gray matter
U
ماده خاکستری بافت عصبی مغز
thalamic
U
ماده خاکستری مغز میانی
thalamus
U
تالاموس ماده خاکستری مغز میانی
log wood
U
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
Other Matches
blacked
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
grizzlies
U
خاکستری یا مایل به خاکستری
grizzly
U
خاکستری یا مایل به خاکستری
thermite
U
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
U
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist
U
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism
U
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
dopes
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk
U
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolants
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector
U
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
pigments
U
ماده رنگی ماده ملونه
fuelling
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
U
ماده رنگی ماده ملونه
grayest
U
خاکستری
cinerarium
U
خاکستری
cinerary
U
خاکستری
grey
U
خاکستری
grizzled
U
خاکستری
greyer
U
خاکستری
gray
U
خاکستری
grizzle
U
خاکستری
ashen
U
خاکستری
salt-and-pepper
U
خاکستری
drabbest
U
خاکستری
drab
U
خاکستری
drabber
U
خاکستری
pewter
U
خاکستری
grizzles
U
خاکستری
greyest
U
خاکستری
grizzling
U
خاکستری
cindery
U
خاکستری
ashy
U
خاکستری
cinderous
U
خاکستری
ash coloured
U
خاکستری
grayer
U
خاکستری
gray ramus
U
شاخه خاکستری
neapolitan ointment
U
روغن خاکستری
gray bearded
U
رنگ خاکستری
gray or mercurial unguent
U
روغن خاکستری
mercurial unguent
U
روغن خاکستری
grey unguent
U
روغن خاکستری
greyness
U
خاکستری بودن
greyish
U
مایل به خاکستری
earth shine
U
روشنایی خاکستری
earth light
U
روشنایی خاکستری
greyness
U
رنگ خاکستری
cinereous
U
خاکستری رنگ
livid
U
خاکستری رنگ
ash gray
U
خاکستری رنگ
gray scale
U
اندازه خاکستری
grayish
U
متمایل به خاکستری
median gray
U
خاکستری متوسط
mottled pig iron
U
چدن خاکستری
grizzly bear
U
خرس خاکستری
gray cast iron
U
چدن خاکستری
He (his hair) turned grey.
U
مویش خاکستری شد
greyly
U
بارنگ خاکستری
grey tin
U
قلع خاکستری
grey propaganda
U
تبلیغات خاکستری
grayness
U
رنگ خاکستری
grayly
U
بطور خاکستری
grayness
U
خاکستری بودن
grey cast iron
U
چدن خاکستری
krimmer
U
پوست گوسفند خاکستری
hoary
U
سفید مایل به خاکستری
grizzling
U
نالیدن خاکستری کردن
grizzling
U
خرس خاکستری امریکا
ashen
U
دارای رنگ خاکستری
gray-white
U
رنگ سفید-خاکستری
grizzle
U
خرس خاکستری امریکا
grizzles
U
نالیدن خاکستری کردن
grizzle
U
نالیدن خاکستری کردن
grizzles
U
خرس خاکستری امریکا
dark grey
U
رنگ خاکستری تیره
isabella
U
زرد مایل به خاکستری
isabel
U
زرد مایل به خاکستری
high test grey iron
U
چدن خاکستری پرارزش
grege
U
اردهای مایل به خاکستری
grey iron foundry
U
ریخته گری خاکستری
grey iron scrap
U
قراضه اهن خاکستری
image contrast
U
درجه خاکستری تصویر
griseous
U
خاکستری مایل به ابی
Euro-
U
کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
taupe
U
رنگ خاکستری مایل به قهوهای
iron grey
U
رنگ خاکستری وسیاه اهن
iron-grey
U
رنگ خاکستری وسیاه اهن
slate
<adj.>
<noun>
U
رنگی میان آبی و خاکستری
teal blue
U
رنگ ابی مایل به خاکستری
slate blue
U
رنگ ابی مایل به خاکستری
podzolization
U
تشکیل خاک خاکستری یا سفید
lyard
U
دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
lyart
U
دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
iron gray
U
رنگ خاکستری وسیاه اهن
euro
U
کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
hoar
U
سفید مایل به خاکستری موسفید
grizzled
U
خاکستری رنگ دارای موهای سفید
olive gray
U
رنگ سبز مایل بزرد خاکستری
monochrome
U
در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید
sallow
U
رنگ خاکستری مایل به زرد وسبز
gynandromorph
U
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
gull
U
مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
gulls
U
مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
towhead
U
کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
beige
U
رنگ قهوهای روشن مایل بزرد و خاکستری
grisaille
U
نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
beryllium
U
فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
grivet
U
نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی
oogamete
U
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
grey scale
U
سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
karakul
U
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
grey matter
U
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
aliasing
U
روش کاهش اثر لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها. 2-
anti-
U
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
cirro status
U
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
composite video
U
واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
blae
U
ابی متمایل به سیاه خاکستری ابی رنگ
Rudbar
U
شهر رودبار
[این شهر در استان قزوین به بافت فرش در اندازه های مختلف و استفاد از پود سفید یا خاکستری یا صورتی شناخته شده است.]
catch for door bolt
U
ماده
articles
U
ماده
nany
U
بز ماده
nanny goats
U
بز ماده
article
U
ماده
anti matter
U
ضد ماده
foamed meterid
U
ماده کف
bitched
U
سگ ماده
bitches
U
سگ ماده
bitching
U
سگ ماده
stuffless
U
بی ماده
monoclinous
U
نر و ماده
agent
U
ماده
agents
U
ماده
bitch
U
سگ ماده
nanny goat
U
بز ماده
antimatter
U
ضد ماده
stuff
U
ماده
mattered
U
ماده
mattering
U
ماده
matters
U
ماده
stuffed
U
ماده
stuffs
U
ماده
substances
U
ماده
matter
U
ماده
substance
U
ماده
stipulation
U
ماده
abscesses
U
ماده
items
U
ماده
material
U
ماده
clause
U
ماده
clauses
U
ماده
provision
U
ماده
abscess
U
ماده
item
U
ماده
metals
U
ماده
metal
U
ماده
female
U
ماده
materials
U
ماده
solvate
U
ماده محلول
symmetry substance
U
ماده متقارن
chlorophyl
U
ماده سبزگیاهی
surplus material
U
ماده اضافی
subsistance
U
ماده اصلی
chemical agent
U
ماده شیمیایی
break clause
U
ماده نقض
bull whale
U
نهنگ ماده
stainer
U
ماده رنگرزی
casein
U
ماده پنیری
basophile
U
ماده قلیادوست
chronogram
U
ماده تاریخ
single clause bill
U
ماده واحده
dye stuff
U
ماده رنگی
sexed
U
بطورمشخص نر یا ماده
disinfector
U
ماده ضدعفونی
developer agent
U
ماده فهور
deglutinate
U
ماده لزج
she wolf
U
گرگ ماده
she wolf
U
ماده گرگ
cow calf
U
گوساله ماده
corrodent
U
ماده اکاله
antimatter
U
پاد ماده
consumable
U
ماده مصرفی
conservation of matter
U
بقای ماده
coloring substance
U
ماده رنگ
coloring matter
U
ماده رنگ
she deer
U
گوزن ماده
materials
U
ماده کار
smoke agent
U
ماده دودانگیز
continuation clause
U
ماده تداوم
basophil
U
ماده قلیادوست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com