English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
acidifier U ماده اسیدی کننده
acidulating agent U ماده اسیدی کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
acidulating agent U اسیدی کننده
acidifier U اسیدی کننده
acidulant U اسیدی کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
acid radical U ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
filler U ماده پر کننده
fillers U ماده پر کننده
emulsifiers U ماده امولسیون کننده
clarificant U ماده تصفیه کننده
disinfector U ماده ضدعفونی کننده
diluting media U ماده رقیق کننده
diluent U ماده رقیق کننده
illuminant U ماده روشن کننده
moderates U ماده معتدل کننده
moderated U ماده معتدل کننده
moderate U ماده معتدل کننده
mordant U ماده ثابت کننده
wetting agent U ماده خیس کننده
emulsifier U ماده امولسیون کننده
accelerant U ماده تسریع کننده
coolant U ماده خنک کننده
moderating U ماده معتدل کننده
insulated layer U ماده ایزوله کننده
coolant U ماده سرد کننده
accelerating agent U ماده تسریع کننده
insulating material U ماده ایزوله کننده
exclusion clause U ماده مستثنی کننده
coolants U ماده خنک کننده
coolants U ماده سرد کننده
sorbent U ماده جذب کننده
naphthenate drier U ماده خشک کننده نفت
siccative U ماده خشک کننده رنگ
novocain U ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
fumigant U ماده ضد عفونی کننده تدخینی
cleanser U وسیله یا ماده تمیز کننده
cleansers U وسیله یا ماده تمیز کننده
insulant U ماده مقاومت کننده مقاوم
abstergent U شستشو دهنده ماده پاک کننده
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
remanence U چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
benzocaine U ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
acid reduction U کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
tracers U فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
deodorants U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorant U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
tracer U فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
monoacid U یک اسیدی
acidic U اسیدی
monacid U یک اسیدی
acidulous U اسیدی
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
acid gases U گازهای اسیدی
acidulation U اسیدی کردن
acidic value U عدد اسیدی
acid function U عامل اسیدی
acid fume U دود اسیدی
acid cooler U مبرد اسیدی
acid blue U ابی اسیدی
acid soil U خاک اسیدی
acid catalyst U کاتالیزور اسیدی
acid clay U خاک رس اسیدی
acid decomposition U تجزیه اسیدی
acid dye U رنگینه اسیدی
acid extraction U استخراج اسیدی
acid forming element U عنصر اسیدی
acid group U گروه اسیدی
acid phosphatase U فسفاتاز اسیدی
acid solvent U حلال اسیدی
acid ionization U یونش اسیدی
acid salt U نمک اسیدی
acid rain U باران اسیدی
acid reaction U واکنش اسیدی
acid ketone U کتون اسیدی
acid value U عدد اسیدی
acid lining U لایه اسیدی
acid number U عدد اسیدی
acid oxide U اکسید اسیدی
bog U مانداب اسیدی
bogs U مانداب اسیدی
acid proof U ثبات اسیدی
acid process U فرایند اسیدی
acidic oxide U اکسیژن اسیدی
acidification U اسیدی کردن
acidion U یون اسیدی
acidified U اسیدی شده
acidify U اسیدی کردن
acid hydrogen U هیدروژن اسیدی
acidity U قدرت اسیدی
acidifiable U اسیدی شدنی
acidic group U گروه اسیدی
acidulate U اسیدی کردن
acid hydrolysis آبکافت اسیدی
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
acetify U اسیدی شدن [شیمی]
brown air city U شهر با مه دود اسیدی
acid catalysis U کاتالیزور در محیط اسیدی
acidity of wastewater U درجه اسیدی فاضلاب
acidity coefficient U ضریب قدرت اسیدی
acid base catalysis U خاصیت اسیدی- بازی
acid base behavior U خاصیت اسیدی- بازی
oxygen ration U ضریب قدرت اسیدی
acicity of wastewater U درجه اسیدی فاضلاب
acid alizarin black U سیاه الیزارین اسیدی
acid base balance U توان اسیدی- بازی
acid depolarization U قطبش زدایی اسیدی
polyacidic base U باز چند اسیدی
acidic U اسید دار اسیدی
polyacid base U باز چند اسیدی
acidic resins رزین های اسیدی
edulcoration U دفع موادنمکی یا اسیدی
acid precipitation تسریع بارش اسیدی
acid cure U پخت در محیط اسیدی
acid alizarian blue black U ابی سیر الیزارین اسیدی
to acidify something U چیزی را اسیدی کردن [شیمی]
persalt U نمک دارای خاصیت اسیدی
aceko black U نوعی رنگ سیاه اسیدی
nitrous acid U اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
acid alkylation U الکیل دار کردن در محیط اسیدی
prussic acid U اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
neutral soil U خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
palmitic U اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com