Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
metropolitan
U
مادر شهری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
silver cord
U
محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
foremother
U
مادر مادر بزرگ
oppidan
U
شهری
citizens
U
شهری
civic
U
شهری
twonsman
U
شهری
city slicker
U
شهری
citizen
U
شهری
towny
U
شهری
townswoman
U
زن شهری
civil
U
شهری
municipal
U
شهری
townspeople
U
شهری
burgess
U
شهری
urban
<adj.>
<noun>
شهری
townee
U
شهری
local
U
مکانی شهری
urbanization
U
شهری سازی
town house
U
خانه شهری
citify
U
شهری کردن
locals
U
مکانی شهری
urbanised
U
شهری کردن
civil
U
خدمات شهری
townsfolk
U
مردم شهری
suburban
U
برون شهری
streetcar
U
تراموای شهری
streetcars
U
تراموای شهری
urbanizing
U
شهری کردن
urbanizes
U
شهری کردن
urbanized
U
شهری کردن
urbanize
U
شهری کردن
urbanising
U
شهری کردن
urbanises
U
شهری کردن
town houses
U
خانه شهری
urban rug
U
قالی شهری
urban renewal
U
احیای شهری
urban renewal
U
توسعه شهری
urban servitudes
U
خدمات شهری
extra-mural
U
فرا شهری
placing
U
میدان شهری
places
U
میدان شهری
place
U
میدان شهری
people
U
تن
[جمعیت شهری]
urban population
U
جمعیت شهری
interurban
U
داخل شهری
tramcar
U
واگن شهری
town meeting
U
انجمن شهری
phiadelphian
U
شهری ازامریکا
sienna
U
نام شهری در ایتالیا
townswoman
U
دختر شهری فاحشه
ley den
U
نام شهری در هلند
trolleybus
U
واگن برقی شهری
ephebe
U
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
drop letter
U
نامه پست شهری
street car
U
راه اهن شهری
intercity train
U
قطار بین شهری
To lay siege to a city .
U
شهری را محاصره کردن
to patrol a town
U
شهری را گشت زدن
urbanity
U
اعتیاد بزندگی شهری
urbanism
U
اعتیاد بزندگی شهری
trolley car
U
واگن برقی شهری
civil defense
U
پدافند ازمناطق شهری
culturing
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
toll call
U
مخابره تلفنی خارج شهری
toll calls
U
مخابره تلفنی خارج شهری
to raze a city to the ground
U
شهری را با خاک یکسان کردن
Coventry
U
نام شهری است درانگلستان
inverness
U
اینورس نام شهری دراسکاتلند
urban
U
مربوط به شهر مراکز شهری
post town
U
شهری که پستخانه مستقل دارد
A series of city improvement works.
U
یکرشته کارهای عمرانی شهری
intercity train
U
قطار بین شهری با توقف
liverpudlian
U
اهل لیورپول شهری ازانگلیس
to prostrate a city
U
شهری را با خاک یکسان کردن
exurb
U
ناحیه یا منطقهء خارج شهری
cultures
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
culture
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
mushroom city
U
شهری که زود ترقی میکند
town meeting
U
انجمن بلدی شورای شهری
county borouh
U
شهری که بیش از 00005تن نفوس دارد
Urban tissue sites
U
سایت های بافت فرسوده شهری
urbiculture
U
مسائل ومشکلات زندگی شهری وشهرها
streetwise
U
ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
laodicean
U
شهری از فروغیه که دردیانت وسیاست ومانندانهافائزاست
derby
U
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
dry town
U
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
wilton
U
نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
corporate town
U
شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد
derbies
U
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
domestic intercity freight traffic
U
حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
mothers-in-law
U
مادر زن
mother-in-law
U
مادر زن
motherless
U
بی مادر
mothers
U
مادر
moms
U
مادر
mom
U
مادر
matriarchs
U
مادر
matriarch
U
مادر
mothering
U
مادر
mama
U
مادر
matricide
U
مادر کش
mother in law
U
مادر زن
mother in low
U
مادر زن
stepmother
U
مادر
mother liquid
U
مادر اب
stepmothers
U
مادر
parenticide
U
مادر کش
mater
U
مادر
matricidal
U
مادر کش
mothered
U
مادر
mamma
U
مادر
mamas
U
مادر
mammas
U
مادر
mum
U
مادر
mums
U
مادر
mother
U
مادر
mother liquor
U
مادر اب
municipium
U
شهری که اهالی ان از حقوق شهر نشینان رومی بهره مند میشدند
parricides
U
مادر کشی
virgin mary
U
مادر عسیی
orphans
U
بی پدر و مادر
parent ship
U
کشتی مادر
paternal grandmother
U
مادر بزرگ
parent company
U
شرکت مادر
grandmas
U
مادر بزرگ
mothered
U
مادر ننه
original map
U
نقشه مادر
orphan
U
بی پدر و مادر
orphaned
U
بی پدر و مادر
parant body
U
جسم مادر
parent chain
U
زنجیر مادر
mother
U
مادر ننه
mothers-in-law
U
مادر شوهر
mother figure
U
مادر- نماد
mother-in-law
U
مادر شوهر
metropolises
U
مادر شهر
metropolis
U
مادر شهر
uniparental
U
از یک پدر و مادر
Mother's Day
U
روز مادر
mother figures
U
مادر- نماد
grannies
U
مادر بزرگ
tendering
U
کشتی مادر
parricide
U
مادر کشی
parent
U
پدر یا مادر
thetis
U
مادر اشیل
tender
U
کشتی مادر
tendered
U
کشتی مادر
tenderest
U
کشتی مادر
mother liquer
U
باز مادر
granny
U
مادر بزرگ
base map
U
نقشه مادر
dame fortune
U
مادر روزگار
grandmother
U
مادر بزرگ
mothers
U
مادر ننه
foster mother
U
مادر رضاعی
grandmothers
U
مادر بزرگ
grand mother
U
مادر بزرگ
grand uncle
U
دایی مادر
grand uncle
U
عموی مادر
grandame
U
مادر بزرگ
grannie
U
مادر بزرگ
control map
U
نقشه مادر
congenitally
U
ازشکم مادر
sultaness
U
زن یا مادر یا دخترسلطان
godmothers
U
مادر تعمیدی
godmother
U
مادر تعمیدی
by birth
U
ازشکم مادر
bed rock
U
سنگ مادر
chart base
U
چارت مادر
sultanas
U
زن یا مادر یا دخترسلطان
main lines
U
نهر مادر
main line
U
نهر مادر
sultana
U
زن یا مادر یا دخترسلطان
collecting tank
U
مخزن مادر
head well
U
مادر چاه
motherland
U
مادر میهن
stepfathers
U
شوهر مادر
motherlands
U
مادر میهن
matricide
U
مادر کشی
trunks
U
مادر سیم
moon calf
U
خل مادر زاد
mother in low
U
مادر شوهر
mother substitute
U
جانشین مادر
mother surrogate
U
جانشین مادر
motherlike
U
مادر وار
congenital
U
مادر زادی
matronymic
U
مادر نامی
trunk
U
مادر سیم
grandma
U
مادر بزرگ
mothering
U
مادر ننه
home port
U
پایگاه مادر
stepfather
U
شوهر مادر
virgin birth
U
از مادر باکره بدنیاامدن
birthmark
U
خال مادر زادی
homeland
U
سرزمین پدر و مادر
alcmene
U
نام مادر هرکول
matriarchy
U
مادر سالاری شه مادری
matriarchies
U
مادر سالاری شه مادری
sponsoring
U
پدر یا مادر تعمیدی
birthmarks
U
خال مادر زادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com