English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
singular matrix U ماتریس ویژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
thinned U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
lattice matrix U ماتریس
die U ماتریس
z matrix U ماتریس "زد"
matrixes U ماتریس
matrix U ماتریس
impedance matrix U ماتریس امپدانس
leontief matrix U ماتریس لئونتیف
triangular matrix U ماتریس مثلثی
unit matrix U ماتریس واحد
inverse matrix U ماتریس عکس
drawing die U ماتریس کششی
matrix algebra U جبر ماتریس
minor of matrix U کهاد ماتریس
y matrix U ماتریس ایگرگ
factor matrix U ماتریس عاملی
transpose matrix U ماتریس برگردان
identity matrix U ماتریس واحد
square matrix U ماتریس مربعی
invert matrix U ماتریس معکوس
square matrix U ماتریس مربع
residual matrix U ماتریس مازاد
scalar U ماتریس یک عنصری
incidence matrix U ماتریس تلاقی
matrix U ماتریس [ریاضی]
dot matrix U ماتریس نقطهای
core matrix U ماتریس چنبرهای
singular matrix U ماتریس تکین
nonsingular matrix U ماتریس ناویژه
nonsingular matrix U ماتریس عادی
nonsingular matrix U ماتریس ناتکین
null matrix U ماتریس تهی
symmetric matrix U ماتریس متقارن
correlation matrix U ماتریس همبستگی
singular matrix U ماتریس منفرد
null matrix U ماتریس صفر
diagonal matrix U ماتریس قطری
boolean matrix U ماتریس بولی
order of matrix U مرتبه ماتریس
identity matrix U ماتریس همانی [ریاضی]
singular matrix U ماتریس غیر عادی
semidefinite matrix U ماتریس نیمه معین
matrix U جای پیدایش ماتریس
matrixes U جای پیدایش ماتریس
positive definite matrix U ماتریس همیشه مثبت
impedance matrix U ماتریس مقاومت فاهری
impluse response matrix U ماتریس انتقال ضربه
matrix multiplication U ضرب ماتریس [ریاضی]
nonsingular matrix U ماتریس غیر منفرد
invertible matrix U ماتریس وارون [ریاضی]
Jacobi matrix U ماتریس ژاکوبی [ریاضی]
dot matrix printers U چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printers U چاپگر با ماتریس نقطهای
square matrix U ماتریس مربعی [ریاضی]
dot matrix character U کاراکتر ماتریس نقطهای
adjunct matrix U ماتریس الحاقی [ریاضی]
triangular matrix U ماتریس مثلثی [ریاضی]
magnetic matrix memory U حافظه ماتریس مغناطیسی
the transpose of a matrix U ترانهاده یک ماتریس [ریاضی]
dot matrix printer U چاپگر با ماتریس نقطهای
unit matrix U ماتریس همانی [ریاضی]
adjoint matrix U ماتریس الحاقی [ریاضی]
dot matrix printer U چاپگر یا ماتریس نقطهای
payoff matrix U ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
element U یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
upper triangular matrix U ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]
lower triangular matrix U ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
the main diagonal of a matrix U قطر اصلی یک ماتریس [ریاضی]
elements U یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
multivariable multimethod matrix U ماتریس چند متغیری- چندروشی
row U مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
scalar U مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
rowed U مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rows U مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
transpose matrix U ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
sparse array U ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
bit image [مجموعه ای از بیت ها که درحافظه کامپیوتر به صورت یک ماتریس مستطیلی ذخیره شده اند.]
thermal U کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
leontief matrix U اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
special character U ویژه
adhoc U ویژه
peculiar U ویژه
specialist U ویژه گر
idiocrasy U ویژه
specific humidity U نم ویژه
prerogatives U حق ویژه
prerogative U حق ویژه
extra special U ویژه
expresses U ویژه
experts U ویژه گر
specifics U ویژه
specific U ویژه
specialists U ویژه گر
particular U ویژه
expressing U ویژه
particulars U ویژه
expert U ویژه گر
paticular U ویژه
expressed U ویژه
express U ویژه
specially U ویژه
extra <adj.> U ویژه
priviege U حق ویژه
privilege U حق ویژه
net U ویژه
nets U ویژه
nett U ویژه
special <adj.> U ویژه
special U ویژه
thermal U نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
grid U سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grids U سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
idioms U تعبیر ویژه
special case U مورد ویژه
net profit U سود ویژه
special bastard U حرامزاده ویژه
special character U دخشه ویژه
special duty U کار ویژه
special deposits U سپردههای ویژه
labeled cargo U کالای ویژه
conizance U نشان ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
proper function U ویژه تابع
body guard U هنگ ویژه
proper value U ویژه مقدار
idioms U زبان ویژه
cariologist U ویژه گر قلب
special agreement U قرارداد ویژه
bylaw U قانون ویژه
characteristic function U ویژه تابع
byelaw U قانون ویژه
special drawing rights U حق برداشت ویژه
characteristic number U ویژه مقدار
acoustician U ویژه گر اواشنود
idiom U تعبیر ویژه
characteristic root U ویژه مقدار
monocular U ویژه یک چشم
gastronomist U ویژه گرخوراک
prerogatived U دارای حق ویژه
habiliments U جامه ویژه
resistivity U مقاومت ویژه
kink U ویژه گی فرریز
relative density U گرانی ویژه
regiospecific U جهت ویژه
quantum state U ویژه حالت
neurologist U ویژه گر اعصاب
indicium U نشانه ویژه
lachrymal U ویژه اشک
lacrimal U ویژه اشک
preceptorial U ویژه اموزگاری
singular matrix U ماتریش ویژه
monkish U ویژه راهبان
particular lien U حق حبس ویژه
penologist U ویژه گر کیفرشناسی
life guard U هنگ ویژه
ecotype U بوم ویژه
eigenfunction U ویژه تابع
eigenvalue U ویژه مقدار
electrical resistivity U مقاومت ویژه
endemical U ویژه یک قوم
equity capital U ارزش ویژه
extra equipment U متعلقات ویژه
praetorian guard U گارد ویژه
favourite or vor U ویژه مخصوص
self weight U ویژه وزن
proper volume U ویژه حجم
idiom U زبان ویژه
specific resistance U مقاومت ویژه
specific yield U ابدهی ویژه
speleologist U ویژه گر غارشناسی
specialization U ویژه کاری
specialization U ویژه گری
special effects U جلوههای ویژه
(not one's) cup of tea <idiom> U علاقه ویژه
specializing U ویژه گری
specializes U ویژه گری
specialize U ویژه گری
specialising U ویژه گری
specific weight U وزن ویژه
lineaments U نشان ویژه
lineament U نشان ویژه
specific rotation U چرخش ویژه
specific viscosity U گرانروی ویژه
stalling U لژ جایگاه ویژه
stall U لژ جایگاه ویژه
specific volume U حجم ویژه
specific weight U سنگینی ویژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com