Perdic | لیکن زمامداری این حکومتها دیری نپایید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 19 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	popular front U	لیکن زمامداری این حکومتها دیری نپایید

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	abbatial or abbatical U	دیری
	abbatial U	دیری
	subversives U	مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
	subversive U	مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
	tenure of office U	زمامداری
	statesmanship U	زمامداری
	statemanship U	زمامداری
	plutocratic goverment U	زمامداری توانگران
	plutartchy U	زمامداری توانگران
	but U	لیکن
	but <conj.> U	لیکن
	but rather <conj.> U	لیکن
	serf U	درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
	serfs U	درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
	democratic party U	یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
	declaratory judgment U	حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
	estate by curtesy U	در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
	maintenance of membership U	هرکس حق اشتغال به کار دارد لیکن اگر عضو اتحادیهای باشدباید در صورت عضویت ان تازمان تعیین شده باقی بماندوالا شغلش را از دست خواهدداد

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy