English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mouthpiece U لوله هوای غواص
mouthpieces U لوله هوای غواص
mouthguard U لوله هوای غواص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
j valve U سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
snorkeler U غواص با ماسک و لوله
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
purge valve U لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
turbocharger U گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
ember goose U غواص
diver U غواص
skin-divers U غواص
frogmen U غواص
forgman U غواص
skin-diver U غواص
ember diver U غواص
skin diver U غواص
frogman U غواص
scuba diver U غواص با وسایل
swim fin U کفش غواص
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
bottom time U مدت ماندن غواص در زیر اب
scuba dive U فرورفتن غواص به زیر اب باوسایل
loon U انواع پنگوئنهای ماهیخوار و غواص
scuba U وسیله ماندن غواص در زیراب
lifeline U طناب یارسن نجات غواص
surface line U طناب وصل به غواص و قایق
lifelines U طناب یارسن نجات غواص
hoses U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose U لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst U ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end U انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil U لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
hang off U مکث کوتاه غواص در زیر اب در صعود
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
buddy line U طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
shallow water blackout U بیهوشی غواص که نفس رازیر اب حبس کرده
decompression stop U مکث غواص کوتاه در عمقهای معین در صعود
ambient water U ابی که در عمق معین دراطراف غواص است
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
nitrogen narcosis U حالت مستانه غواص در عمق بیش از 031 متر
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
decompression table U جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
sockets U بست لوله دوراهی لوله
water pipe U لوله مخصوص لوله کشی اب
to pipeline U با خط لوله لوله کشی کردن
spigot U لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
oviduct U لوله رحمی لوله فالوپ
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
petticoatsfever U هوای زن
air blast U هوای دم
moist air U هوای تر
emergency air U هوای اضطراری
out of doors U در هوای ازاد
swelter U هوای گرم
sweltered U هوای گرم
air breathing U هوای تنفسی
marsh malaria U هوای مردابی
drippy U هوای گرفته
marine climate U اب و هوای دریایی
exhaust air U هوای خروجی
agglutinant U هوای التیام
low air pressure U فشار هوای کم
adverse weather U هوای نامساعد
blast roasting U تشویه با هوای دم
swelters U هوای گرم
out of door U در هوای ازاد
liquid air U هوای مایع
queen's weather U هوای باز
heavy weather U هوای طوفانی
In the open air. U در هوای آزاد.
humid air U هوای نمناک
carburetor air U هوای کاربراتور
temperate climate U اب و هوای معتدل
broken weather U هوای بی قرار
forced draft U هوای با فشار
foul weather U هوای خراب
foul weather U هوای نامساعد
secondry air U هوای ثانویه
heavy weather U هوای خراب
airs U هوای دم هوا
aired U هوای دم هوا
air U هوای دم هوا
hot blast U هوای دم داغ
dead air U هوای راکد
raininess U هوای بارانی
the open U هوای ازاد
circulationg air U هوای در گردش
passion U هوای نفس
stable air U هوای پایدار
compressed air U هوای فشرده
compressed air U هوای متراکم
humid air U هوای شرجی
intake air U هوای ورودی
open air U در هوای ازاد
flmingo U مرغ اتشی مرغ غواص
lowered U هوای گرفته وابری
lowers U هوای گرفته وابری
choke damp U دم :هوای ته چاه یاکان
heatwave U هوای گرم طولانی
tire inflation U فشار هوای لاستیک
open exercise U ورزش در هوای ازاد
warm front U جبهه هوای گرم
out door court U زمین هوای ازاد
cooling blower U دمنده هوای سرد
effulge U برق هوای باز
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
torchlight U هوای گرگ ومیش
heatwave U موج هوای گرم
tire pressure U فشار هوای لاستیک
owl light U هوای گرگ و میش
ego trip U تسلیم به هوای نفس
lour U هوای گرفته وابریwerewolf
ego trips U تسلیم به هوای نفس
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
heatwaves U هوای گرم طولانی
heatwaves U موج هوای گرم
lower U هوای گرفته وابری
oh what a nasty weather U چه هوای کثیفی است
lowering U هوای گرفته وابری
caisson foundation U پی سازی با هوای فشرده
cooling air U هوای سرد کننده
warm fronts U جبهه هوای گرم
air compressor U هوای فشرده ساز
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
saturated air U هوای اشباع شده
liquid air container U مخزن هوای مایع
bleed air U هوای کمپرس شده
liquid air U هوای مایع شده
blow cold U هوای سرد دمیدن
blow hot U هوای گرم دمیدن
twilight U هوای گرگ ومیش
intake air U هوای مکیده شده
blast U هوای دم کوره بلند دم
blasts U هوای دم کوره بلند دم
dusk U هوای گرگ ومیش
intake air heater U گرمکن هوای ورودی
cold front U جبهه هوای سرد
cold front U پیشان هوای سرد
cold fronts U جبهه هوای سرد
cold fronts U پیشان هوای سرد
cold spell or cold snap <idiom> U یک جعبه هوای سرد
outdoorsy <adj.> U عاشق هوای آزاد
air tank U کپسول هوای غواصی
free living U تسلیم هوای نفس
secondary airflow U جریان هوای فرعی
hot blast cupola U کوپل هوای گرم
fair weather U دارای هوای صاف
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
forced draft U هوای تحت فشار
inclement weather U هوای بسیار سرد یا طوفانی
smog U هوای الوده به دود وبخار
thermostat U تنظیم کننده هوای سرد
thermostats U تنظیم کننده هوای سرد
air lift U دستگاه ابکش با هوای فشرده
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
To cherish a desire for something . U هوای چیزی ؟ ؟ درسر پروراندن
sensualist U پیرو هوای نفس واحساس
acclimatization U عادت کردن به هوای کوهستان
caliduct U پخش کننده هوای گرم
storm door U درب عایق هوای توفانی
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
air space U قشر هوای دیوار خالی
Keep an eye on things. U هوای کاررا داشته باش
sidewinder U موشک هوا به هوای سایدویندر
self will U خود رایی هوای نفس
To have a fancy for something . U هوای چیزی را درسر داشتن
brisk air U هوای خنک و فرح بخش
fair-weather U خوب هنگام هوای صاف
heaving U رقص ناو در هوای طوفانی
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
swim bladder U کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
Make sure the statuette doesnt topple over . U هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
The sun is all the more welcome. In this cold weather. U دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
Today's weather is mild by comparison. U در مقایسه هوای امروز ملایم است.
surfboat U قایق مخصوص هوای توفانی یا خیزاب
Sea [mountain] air makes you hungry. U هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
thermal target U هوای گرم بالارونده برای بالون
to weather something in winter U چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
She has a craving to travel . U دلش هوای سفر کرده است
out door U صحرایی در هوای ازاد انجام شده
sparrow U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
falcons U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcon U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com