Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
manifest destiny
U
لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accessory
U
لوازم یدکی لوازم اضافی
proliferating
U
بسط وتوسعه یافتن
proliferates
U
بسط وتوسعه یافتن
proliferated
U
بسط وتوسعه یافتن
proliferate
U
بسط وتوسعه یافتن
protractile
U
بسط وتوسعه یافتنی
spreads
U
بسط وتوسعه یافتن گسترش
spread
U
بسط وتوسعه یافتن گسترش
automatic
U
قهری
automatics
U
قهری
natural
U
قهری
compulsory
U
قهری
naturals
U
قهری
delictual liability
U
ضمان قهری
coercive control
U
کنترل قهری
natural guardianship
U
ولایت قهری
natural guardian
U
ولی قهری
fortuitous event
U
حادثه قهری
compulsory partnership
U
شرکت قهری
inveluntary partnership
U
شرکت قهری
constructive trust
U
مسئولیت قهری
constructive trust
U
ضمان قهری
coercive
U
اجباری قهری
automatic guarantees
U
ضمان قهری
equitable mortgage
U
رهن قهری
automatic adjustment
U
تهاتر قهری
act of God
U
اتفاق قهری
acts of God
U
اتفاق قهری
automatic guarantee
U
ضمان قهری
act of God
U
حادثه قهری قوه قهریه
acts of God
U
حادثه قهری قوه قهریه
tort
U
عمل موجد ضمان قهری
torts
U
عمل موجد ضمان قهری
conveyance by record
U
انتقال قهری به حکم دادگاه
ethnicity
U
نژادی
ethnical
U
نژادی
eugenics
U
به نژادی
racially
U
نژادی
racial
U
نژادی
phyletic
U
نژادی
ethnic
U
نژادی
multiracial
U
چند نژادی
racialism
U
تبعیضات نژادی
racialism
U
خصوصیات نژادی
segregation
U
تبعیض نژادی
phylogeny
U
تکامل نژادی
racial discrimination
U
تبعیض نژادی
racial memory
U
حافظه نژادی
color line
U
مانع نژادی
racial prejudice
U
تعصب نژادی
interracial
U
بین نژادی
racial segregation
U
تفکیک نژادی
interrace
U
بین نژادی
abyssinian
U
نژادی از گربه
racial unconscious
U
ناهشیار نژادی
gerontomorphosis
U
پیر نژادی
racial prejudice
U
پیشداوری نژادی
eugenic
U
وابسته به به نژادی
ethnocentric
U
طرفداربرتری نژادی
racism
U
تبعیض نژادی
miscegenation
U
زناشویی میان نژادی
phylogenic
U
وابسته به تکامل نژادی
phylogenetic
U
وابسته به تکامل نژادی
immunogenetics
U
مبحث مصونیت نژادی
linebreed
U
اصلاح نژادی کردن
desegregates
U
تفکیک نژادی را فسخ کردن
segregates
U
تبعیض نژادی قائل شدن
white supremacist
U
طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
desegregating
U
تفکیک نژادی را فسخ کردن
strain
U
صفت موروثی خصوصیت نژادی
strains
U
صفت موروثی خصوصیت نژادی
desegregate
U
تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregated
U
تفکیک نژادی را فسخ کردن
teutonism
U
عقیده برتری نژادی المان
shropshire
U
نژادی از گوسفند بی شاخ انگلیسی
racy
U
دارای صفات اصلی و نژادی
segregating
U
تبعیض نژادی قائل شدن
phylogeny
U
تاریخ نژادی جانور یا گیاه
segregate
U
تبعیض نژادی قائل شدن
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
sclav ect
U
عضو نژادی که شامل مردم خاوراروپاباشد
eugenic
U
از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
africander
U
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
cacogenesis
U
فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
inviable
U
عاجز از ادامه بقا در اثرساختمان نژادی و ارثی
dysgenics
U
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
Racial prejudice prevails in some countries.
U
دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
pelasgic
U
نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
lore
U
فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
dixings
U
لوازم
fittings
U
لوازم
tackles
U
لوازم
tackle
U
لوازم
equipments
U
لوازم
needments
U
لوازم
tackled
U
لوازم
estovers
U
لوازم
accessories
U
لوازم
fixings
U
لوازم
fitments
U
لوازم
fitment
U
لوازم
tackling
U
لوازم
fitting
U
لوازم
service
U
لوازم
fixing
U
لوازم
serviced
U
لوازم
apparatus
U
لوازم
equipment
U
لوازم
furnishings
U
لوازم
karakul
U
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
camping equipment
U
لوازم مخصوصاردو
plumbing tools
U
لوازم لولهکشیخانه
tackling
U
لوازم کار
firing accessories
U
لوازم احتراق
photographic accessories
U
لوازم عکاسی
kitchen stuff
U
لوازم اشپزخانه
maintenance materials
U
لوازم تعمیرات
personal effects
U
لوازم شخصی
tackles
U
لوازم کار
throwing apparatus
U
لوازم پرتاب
Home appliances
U
لوازم خانگی
fittings
U
لوازم ثابت
accessory
U
لوازم کمکی
travelling outfit
U
لوازم سفر
fire-irons
U
لوازم بخاری
paraphernalia
U
اسباب لوازم
stationery
U
لوازم التحریر
tackle
U
لوازم کار
hairstyling accessories
U
لوازم آرایشمو
tackled
U
لوازم کار
fittings
U
لوازم قایق
outfits
U
لوازم فنی
tool tether
U
لوازم مورداحتیاج
bedding
U
لوازم تختواب
sanitary ware
U
لوازم بهداشتی
kits
U
بسته لوازم
kit
U
بسته لوازم
photography
U
لوازم عکاسی
outfit
U
لوازم فنی
rigs
U
لوازم لباس
rigged
U
لوازم لباس
rig
U
لوازم لباس
utensil
U
لوازم اشپزخانه
accessory
U
لوازم فرعی
gear
U
اسباب لوازم
illuminating fixture
U
لوازم روشنایی
geared
U
اسباب لوازم
gears
U
اسباب لوازم
utensils
U
لوازم اشپزخانه
accessories
U
لوازم یدکی
accessory
U
لوازم یدکی
united nations organization
U
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
desk accessory
U
لوازم رومیزی یا روزمره
spare parts list
U
فهرست لوازم یدکی
fire irons
U
لوازم پای بخاری
table ware
U
لوازم میز یا سفره
accessory box
جعبه لوازم یدکی
accessory pouch
کیسه کوچک لوازم
upholstery
U
اثاثه یا لوازم داخلی
fixture
U
لوازم نصب کردنی
drawing materials
U
لوازم نقشه کشی
stationer
U
فروشنده لوازم التحریر
equipage
U
اسباب و لوازم جنگی
bathing clothes
U
لوازم شنا
[حمام]
muniment
U
وسیله دفاع لوازم
motorcar accessories
U
لوازم اضافی اتومبیل
duffle bag
U
کیسه لوازم شخصی
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
dressing case
U
جعبه لوازم ارایش
swimming things
U
لوازم شنا
[حمام]
drilling fixture
U
لوازم مته کاری
bathing things
U
لوازم شنا
[حمام]
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
stationers
U
فروشنده لوازم التحریر
tableware
U
لوازم میز یا سفره
duffle
U
لوازم واثاثه قابل حمل
toiletry
U
لوازم ارایش اسباب توالت
sanitate
U
دارای لوازم بهداشتی کردن
duffel
U
لوازم واثاثه قابل حمل
fixtures
U
لوازم برقی و لوله کشی
dinner set
U
لوازم و فرف شام یا ناهار
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
stock in trade
U
لوازم وابزار کار فوت وفن
mountings
U
لوازم نصب شده روی وسیله
pantry
U
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantries
U
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
erasable
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
bedclothes
U
لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
tote road
U
جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
I expended all my capital on equipment.
U
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
Personal effects are duty-free.
لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
racism
U
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
polymeric
U
دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
incrossbreed
U
تولید شده در اثر امیزش نژاد امیزش نژادی کردن
gametophyte
U
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
tackled
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com