Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
motorcar accessories
U
لوازم اضافی اتومبیل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accessory
U
لوازم یدکی لوازم اضافی
accessory objects
U
لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
droppers
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge
U
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges
U
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
slingshot
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock car
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod
U
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock-cars
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
U
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
windscreens
U
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen
U
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobiles
U
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobile
U
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
extra duty
U
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
accessories
U
لوازم
serviced
U
لوازم
service
U
لوازم
fitments
U
لوازم
fitment
U
لوازم
equipments
U
لوازم
estovers
U
لوازم
tackle
U
لوازم
tackled
U
لوازم
tackles
U
لوازم
tackling
U
لوازم
equipment
U
لوازم
fitting
U
لوازم
fixing
U
لوازم
needments
U
لوازم
fixings
U
لوازم
apparatus
U
لوازم
fittings
U
لوازم
furnishings
U
لوازم
dixings
U
لوازم
fittings
U
لوازم ثابت
sanitary ware
U
لوازم بهداشتی
bedding
U
لوازم تختواب
gear
U
اسباب لوازم
geared
U
اسباب لوازم
utensil
U
لوازم اشپزخانه
utensils
U
لوازم اشپزخانه
kitchen stuff
U
لوازم اشپزخانه
travelling outfit
U
لوازم سفر
fittings
U
لوازم قایق
gears
U
اسباب لوازم
stationery
U
لوازم التحریر
paraphernalia
U
اسباب لوازم
photography
U
لوازم عکاسی
fire-irons
U
لوازم بخاری
kits
U
بسته لوازم
outfit
U
لوازم فنی
firing accessories
U
لوازم احتراق
hairstyling accessories
U
لوازم آرایشمو
photographic accessories
U
لوازم عکاسی
plumbing tools
U
لوازم لولهکشیخانه
throwing apparatus
U
لوازم پرتاب
Home appliances
U
لوازم خانگی
tool tether
U
لوازم مورداحتیاج
illuminating fixture
U
لوازم روشنایی
accessory
U
لوازم کمکی
accessory
U
لوازم فرعی
maintenance materials
U
لوازم تعمیرات
accessory
U
لوازم یدکی
outfits
U
لوازم فنی
camping equipment
U
لوازم مخصوصاردو
rig
U
لوازم لباس
kit
U
بسته لوازم
personal effects
U
لوازم شخصی
tackle
U
لوازم کار
tackled
U
لوازم کار
tackles
U
لوازم کار
tackling
U
لوازم کار
accessories
U
لوازم یدکی
rigged
U
لوازم لباس
rigs
U
لوازم لباس
stationer
U
فروشنده لوازم التحریر
accessory pouch
کیسه کوچک لوازم
upholstery
U
اثاثه یا لوازم داخلی
accessory box
جعبه لوازم یدکی
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
tableware
U
لوازم میز یا سفره
table ware
U
لوازم میز یا سفره
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
stationers
U
فروشنده لوازم التحریر
bathing things
U
لوازم شنا
[حمام]
drawing materials
U
لوازم نقشه کشی
swimming things
U
لوازم شنا
[حمام]
drilling fixture
U
لوازم مته کاری
muniment
U
وسیله دفاع لوازم
equipage
U
اسباب و لوازم جنگی
spare parts list
U
فهرست لوازم یدکی
duffle bag
U
کیسه لوازم شخصی
bathing clothes
U
لوازم شنا
[حمام]
dressing case
U
جعبه لوازم ارایش
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
desk accessory
U
لوازم رومیزی یا روزمره
fire irons
U
لوازم پای بخاری
fixture
U
لوازم نصب کردنی
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
sanitate
U
دارای لوازم بهداشتی کردن
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
duffle
U
لوازم واثاثه قابل حمل
fixtures
U
لوازم برقی و لوله کشی
toiletry
U
لوازم ارایش اسباب توالت
duffel
U
لوازم واثاثه قابل حمل
dinner set
U
لوازم و فرف شام یا ناهار
pantries
U
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
manifest destiny
U
لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
mountings
U
لوازم نصب شده روی وسیله
pantry
U
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
stock in trade
U
لوازم وابزار کار فوت وفن
Personal effects are duty-free.
لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
tote road
U
جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
bedclothes
U
لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
I expended all my capital on equipment.
U
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
tackle
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
overflows
U
اضافی
overflowed
U
اضافی
excess
U
اضافی
plus
U
اضافی
excesses
U
اضافی
accesses
U
اضافی
supplementary
U
اضافی
relative
U
اضافی
floating
U
اضافی
extensions
U
اضافی
paragogic
U
اضافی
extension
U
اضافی
overtime
U
اضافی
de trop
U
اضافی
access
U
اضافی
accessed
U
اضافی
unduly
U
اضافی
redundant
U
اضافی
accessing
U
اضافی
overflow
U
اضافی
additional
U
اضافی
surplus
U
اضافی
surpluses
U
اضافی
supplemantary
U
اضافی
surplusage
U
اضافی
accessional
U
اضافی
supernumerary
U
اضافی
dropping
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropped
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drops
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
extra time
U
وقت اضافی
adduct
U
ترکیب اضافی
additional score
U
نمره اضافی
additional outlet
آبگیر اضافی
additional charges
U
خرجهای اضافی
additional charges
U
اتهامات اضافی
overloaded
U
بار اضافی
overload
U
بار اضافی
surplus stock
U
موجودی اضافی
shootoff
U
مسابقه اضافی
extra premium
U
پاداش اضافی
excess reserves
U
ذخائر اضافی
extra period
U
وقت اضافی
surplus production
U
تولید اضافی
surplus material
U
ماده اضافی
addition record
U
رکورد اضافی
overvoltage
U
ولتاژ اضافی
overpayment
U
پرداخت اضافی
spill water
U
ابهای اضافی
boostes pump
U
پمپ اضافی
climbing lane
U
خط اضافی در سر بالایی
sunk cost
U
هزینههای اضافی
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
an a.chapter
U
یک باب اضافی
adscript
U
یادداشت اضافی
slip sheet
U
صفحه اضافی
days of grace
U
مهلت اضافی
overestimation
U
براورد اضافی
intercalary
U
اضافی افزوده
overhand knot
U
گره اضافی
auxiliary work
U
کارهای اضافی
overhead costs
U
هزینههای اضافی
aditional service
U
سرویس اضافی
overirrigation
U
ابیاری اضافی
incremental cost
U
هزینه اضافی
flab
U
گوشت اضافی
overloads
U
بار اضافی
excess profit
U
سود اضافی
furthers
U
اضافی زائد
excess price
U
قیمت اضافی
sudden-death
U
وقت اضافی
excess pressure
U
فشار اضافی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com