Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
back formation
U
لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
etymologies
U
علم اشتقاق لغات
etymology
U
علم اشتقاق لغات
onomastics
U
علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
exception
U
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exceptions
U
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
pedigrees
U
اشتقاق
paronymy
U
اشتقاق
pedigree
U
اشتقاق
derivation
U
اشتقاق
derivations
U
اشتقاق
parasynthesis
U
اشتقاق و ترکیب
derivable
U
قابل اشتقاق
back formation
U
اشتقاق معکوس
etymologer
U
متخصص علم اشتقاق
etymologically
U
از روی علم اشتقاق
etymologize
U
تحصیل علم اشتقاق کردن
etymologize
U
وجه اشتقاق کلمهای راپیداکردن
paronymous
U
دارای وجه اشتقاق مشترک
parasyntheton
U
واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
eponymy
U
اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
terminologies
U
لغات
terminology
U
لغات
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
dictionaries
U
فرهنگ لغات
wordbook
U
فرهنگ لغات
ellipsis
U
انداختن لغات
vocabularies
U
فرهنگ لغات
wordplay
U
بازی با لغات
glossary
U
فرهنگ لغات
vocabularies
U
فهرست لغات
vocabulary
U
فرهنگ لغات
dictionary
U
فرهنگ لغات
vocabulary
U
فهرست لغات
word book
U
فرهنگ لغات
dictionary
U
فرهنگ لغات
lexicon
[dictionary]
U
فرهنگ لغات
nomenclature
U
مجموعه لغات
lexical
U
وابسته به فرهنگ لغات
glossary
U
فرهنگ لغات دشوار
nomenclator
U
فهرست لغات و اسامی
vocabularies
U
مجموع لغات یک زبان
vocabular
U
مربوط به لغات یا فهرست ان
syntactics
U
علم ترکیب لغات
glossaries
U
فرهنگ لغات دشوار
vocabulary
U
مجموع لغات یک زبان
dictionary program
U
برنامه فرهنگ لغات
worded
U
لغات رابکار بردن
etymological
U
مربوط به ریشه لغات
word
U
لغات رابکار بردن
semantics
U
علم لغات و معانی
english words
U
واژه ها یا لغات انگلیسی
wordless
U
غیرقابل بیان با لغات خاموش
glossaries
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
semantics
U
علم لغات معنی شناسی
glossary
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
gallicism
U
اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
sesquipedalian
U
معتاد به استعمال لغات دراز
vocabular
U
مربوط به فرهنگ لغات زبان
the a.of boreign words
U
اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
reword
U
لغات متنی را عوض کردن
spelling checker
U
کنترل کننده حروف لغات
computer jargon
U
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
malapropian
U
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
malapropism
U
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
agglutination
U
ترکیب لغات ساده و اصلی بصورت مرکب
king's english
U
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
synonymize
U
الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
of one another
<adv.>
U
از یکدیگر
of each other
<adv.>
U
از یکدیگر
from each other
<adv.>
U
از یکدیگر
from one another
<adv.>
U
از یکدیگر
each other
U
یکدیگر
interwork
U
بر یکدیگر
one a
U
یکدیگر
one another
U
یکدیگر
processor
U
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
linguistics
U
علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
to look at each other
U
به یکدیگر نگریستن
cheek by jowl
U
پهلوی یکدیگر
combines
U
ترکیب با یکدیگر
arm in arm
U
در دست یکدیگر
combining
U
ترکیب با یکدیگر
intersecting
U
از یکدیگر گذرنده
couples
U
ترکیب با یکدیگر
coupled
U
ترکیب با یکدیگر
peer to each other
U
برابر با یکدیگر
interconnect
U
اتصال به یکدیگر
concrescence
U
رشد با یکدیگر
interconnects
U
اتصال به یکدیگر
interconnected
U
اتصال به یکدیگر
peer to each other
U
قرین یکدیگر
simultaneous with each other
U
مقارن یکدیگر
interconnecting
U
اتصال به یکدیگر
internecine
U
کشتار یکدیگر
combine
U
ترکیب با یکدیگر
couple
U
ترکیب با یکدیگر
onomastics
U
علم اللغات علم اشتقاق اسامی
glossarist
U
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
Pidgin English
<idiom>
U
انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
interconnected
U
با یکدیگر اتصال دادن
complementary
U
تکمیل کننده یکدیگر
one-to-one
U
عینامساوی و مرتبط با یکدیگر
in tune
<idiom>
U
با یکدیگر موافق بودن
interconnecting
U
با یکدیگر اتصال دادن
interconnects
U
با یکدیگر اتصال دادن
correlative with each other
U
لازم و ملزوم یکدیگر
incompossible
U
منافی یکدیگر ناسازگار
to look at each other
U
به یکدیگر نگاه کردن
they are well matched
U
حریف یکدیگر هستند
hand in hand
U
دست دردست یکدیگر
of a piece with each other
U
ازسر هم همجنس یکدیگر
interconnect
U
با یکدیگر اتصال دادن
telepathy
U
ارتباط افکار با یکدیگر
one to one
U
عینامساوی و مرتبط با یکدیگر
intersplere
U
در حوزه یکدیگر امدن
grappling
U
گرفتن لباس یکدیگر
abutted
U
به یکدیگر ضربه زدن
abut
U
به یکدیگر ضربه زدن
abuts
U
به یکدیگر ضربه زدن
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
dedicated
U
کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
juxtaposition
U
جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
networks
U
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
incompatible
U
غیر قابل استعمال با یکدیگر
interaction
U
عمل دو چیز روی یکدیگر
life line
U
طناب اتصال افراد به یکدیگر
hand to hand
U
دست بدست یکدیگر مجاور
hand-to-hand
U
دست بدست یکدیگر مجاور
adhesion of fibers
U
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
network
U
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
iteraction
U
تاثیر چند چیز بر یکدیگر
hue
U
[وجه تمایز رنگ ها از یکدیگر]
take turns
<idiom>
U
انجام کاری با همکاری یکدیگر
The twins look just like each other.
U
دوقلوها خیلی شبیه یکدیگر هستند.
data chaining
U
فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
interfruitful
U
قابل گرده افشانی یا لقاح با یکدیگر
interacting
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
Birds of a feather flock together .
<proverb>
U
پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
They shook hand and made up.
U
با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
interacted
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
interact
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
deme
U
دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
sapphic vice
U
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
interacts
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
counterpose
U
درمقابل یکدیگر قرار دادن متقابل ساختن
trails
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
grain orientation
U
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
consolute
U
ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
dualism
U
وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
trailing
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trailed
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
differentiation
U
فرق گذاری تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
trail
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
interdenominational
U
وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
blade tracking
U
مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
concentric shafts
U
شفتهای هم محور که داخل یکدیگر قرار گرفته اند
laceria
U
[نقش های منظم در کنار یکدیگر]
[معماری اسلامی]
demolition derby
U
مسابقه رانندگان ماهر درزدن اتومبیلهای کهنه به یکدیگر
hue
U
[نقطه جدا کردن رنگ های مختلف از یکدیگر]
local area network
U
شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
track bolt
U
پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
triptych
U
عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
circulars
U
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
neap tide
U
دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
overt collusion
U
تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
microwave hop
U
یک کانال رادیویی ریزموج میان انتن بشقابی که متوجه یکدیگر هستند
circular
U
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
biplane interference
U
تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
grade separation
U
تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
standstill
U
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
yard line
U
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker
U
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
S-twist
[S-spun]
U
نخ چپ تاب
[جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
cleco fastener
U
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
customs union
U
مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
wire locking
U
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
agonic line
U
خط موسوم روی یک نقشه که نقاطی را که دارای خطا یاانحراف مغناطیسی صفر میباشند به یکدیگر متصل میکند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com