Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
total revenue
U
قیمت کل فروش یک کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cartel
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
mark-down
U
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-downs
U
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
kinked demand curve
U
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
Other Matches
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
reserve price
U
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
cost plus pricing
U
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
selling costs
U
هزینههای فروش کالا
sales tax
U
مالیات بر فروش کالا
proforma
U
پیشنهاد فروش کالا
price tag
U
برچسب قیمت کالا
catalogue price
U
قیمت کالا درکاتالوگ
proforma
U
صورت حساب فروش کالا
marketplace
U
میدان فروش کالا بازار
basing point pricing
U
قیمت تمام شده کالا
batch costing
U
تعیین قیمت سفارش کالا
sale price
U
قیمت فروش
selling price
U
قیمت فروش
door to door selling
U
فروش کالا بصورت دوره گردی
joint product offer
U
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
duopoly
U
انحصار فروش کالا بین دونفر
markup
U
تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
landed terms
U
قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
c i f
U
قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
at the full landed cost price
U
قیمت تمام شده کالا در مقصد
ad valorem duty
U
حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
what is the p of this article
U
قیمت این کالا چند است
cost and frieght
U
قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
sopt price
U
قیمت فروش نقدی
resale price
U
قیمت فروش مجدد
fixed selling price
U
قیمت ثابت فروش
stocked
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
chandler
U
کسی که به خرید و فروش کالا مشغول است
price line pricing
U
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
spot price
U
قیمت برای فروش فوری
commodity agreement
U
تثبیت مشترک قیمت فروش
f.o.b
U
قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
price support
U
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
cost absoption
U
هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
rig the market
U
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
cost of sales
U
قیمت تمام شده کالای فروش رفته
bear
U
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
gross national product
U
تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
bears
U
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
auction sale without reserve
U
فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
dumping
U
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
flea markets
U
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea market
U
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
cross elasticity of demand
U
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
dumping
U
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
last in , first out
U
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
dumping
U
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
pos
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
fisher equation
U
یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
current maturity
U
قیمت دفتری دارایی در موقع فروش یا تبدیل مظنه روز نرخ روز
close price
U
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
point of sale
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
advalorem duty
U
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
woollen draper
U
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
slutsky theorem
U
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
pearlies
U
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence
U
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
current standard cost
U
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software
U
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
wine seller
U
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
hard sell
U
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization
U
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force
U
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
underprice
U
قیمت پایین تراز قیمت بازار
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering
U
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price
U
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price
U
اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price
U
شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price
U
قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat
U
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
spiral of wages and prices
U
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
furriers
U
خز فروش پوست فروش
furrier
U
خز فروش پوست فروش
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover
U
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
oligopoly
U
انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
wares
U
کالا
ware
U
کالا
mattering
U
کالا
merchandise
U
کالا
traffick
U
کالا
matters
U
کالا
goods
U
کالا
articles
U
کالا
stuffed
U
کالا
mercery
U
کالا
cargo
U
کالا
cargoes
U
کالا
commodity
U
کالا
stuff
U
کالا
commodities
U
کالا
object of sale
U
کالا
product
U
کالا
products
U
کالا
matter
U
کالا
article
U
کالا
chattel
U
کالا
stuffs
U
کالا
good
U
کالا
produces
U
کالا
produced
U
کالا
produce
U
کالا
mattered
U
کالا
trafficked
U
کالا
material
U
کالا
traffic
U
کالا
materials
U
کالا
trafficking
U
کالا
traffics
U
کالا
fair
U
نمایشگاه کالا
inventory
U
موجودی کالا
commodity
U
کالا جنس
inventory
U
صورت کالا
warehouse
U
انبار کالا
interchange
U
مبادله کالا
drafts
U
بسته کالا
drafted
U
بسته کالا
exclusion principle
U
کالا نیستندشد
holds
U
انبار کالا
stock room
U
انبار کالا
stock requisition
U
درخواست کالا
showroom
U
نمایشگاه کالا
showrooms
U
نمایشگاه کالا
storeroom
U
انبار کالا
stowage
U
انبار کالا
hold
U
انبار کالا
fate of goods
U
وضعیت کالا
copper alloy
U
همبسته کالا
gluts
U
فراوانی کالا
warehouses
U
انبار کالا
gluts
U
وفور کالا
sampled
U
نمونه کالا
traffics
U
مبادله کالا
traffic
U
مبادله کالا
depots
U
انبار کالا
trafficked
U
مبادله کالا
samples
U
نمونه کالا
trafficking
U
مبادله کالا
glut
U
وفور کالا
glut
U
فراوانی کالا
sample
U
نمونه کالا
fairer
U
نمایشگاه کالا
draft
U
بسته کالا
commodities
U
کالا جنس
fairs
U
نمایشگاه کالا
acceptance of goods
U
پذیرفتن کالا
fairest
U
نمایشگاه کالا
inventories
U
موجودی کالا
depot
U
انبار کالا
commodity code
U
شماره کالا
commodity code
U
علامت کالا
mock up
U
مدل کالا
commodity catalogue
U
کاتالوگ کالا
commodity exchange
U
مبادله کالا
commodity exchange
U
بورس کالا
interchanged
U
مبادله کالا
margin utility
U
حد مطلوبیت کالا
commodity code
U
رمز کالا
commodity broker
U
واسطه کالا
interchanging
U
مبادله کالا
interchanges
U
مبادله کالا
barter
U
دادوستد کالا
bartered
U
دادوستد کالا
collection of goods
U
دریافت کالا
commodities exchange
U
بورس کالا
bartering
U
دادوستد کالا
barters
U
دادوستد کالا
commodity agreement
U
موافقتنامه کالا
lien on goods
U
حق حبس کالا
commodity broker
U
دلال کالا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com