English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cash price U قیمت نقدی
spot price U قیمت نقدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sopt price U قیمت فروش نقدی
Other Matches
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
cash U نقدی
pocket U نقدی
pecuniary U نقدی
prompts U نقدی
prompted U نقدی
prompt U نقدی
pockets U نقدی
cashed U نقدی
cashes U نقدی
cashing U نقدی
money U جایزه نقدی
cash budget U بودجه نقدی
spot market U بازار نقدی
budget item U اقلام نقدی
cash assets U داراییهای نقدی
capital in cash U سرمایه نقدی
cash balance U تراز نقدی
cash account U حساب نقدی
cash balance U مانده نقدی
pecuniary punishment U مجازات نقدی
net cash U نقدی خالص
spot cash U پرداخت نقدی
cashbook U دفتر نقدی
purse U جایزه نقدی
pursed U جایزه نقدی
quick asset U دارائی نقدی
cash book U دفتر نقدی
purses U جایزه نقدی
pursing U جایزه نقدی
pecuniary punishment U جزای نقدی
share in cash U سهم نقدی
pecuniary pumishment U مجازات نقدی
spot transaction U معامله نقدی
noncash U غیر نقدی
non monetary U غیر نقدی
basic allowance for subsistence U جیره نقدی
cash books U دفتر نقدی
cash capital U سرمایه نقدی
liquid capital U سرمایه نقدی
liquidated damages U خسارت نقدی
lump sum payment U پرداخت نقدی
cash security U وثیقه نقدی
cash sale U فروش نقدی
cash rent U اجاره نقدی
cash price U بهای نقدی
illiquid U غیر نقدی
commuted ration U جیره نقدی
liquid assets U دارائیهای نقدی
cash on delivery U فروش نقدی
liquidation [of something] U نقدی [اقتصاد]
realisation [British E] [of something] U نقدی [اقتصاد]
realization [American E] [of something] U نقدی [اقتصاد]
fine U جزای نقدی
fined U جزای نقدی
cash discount U تخفیف نقدی
cash dividened U سود نقدی
finest U جزای نقدی
cash-wage U دستمزد نقدی
cash nexus U رابطه نقدی
c/o U مخفف حوالهی نقدی
spot rate U نرخ فروش نقدی
stock funds U اعتبار نقدی اماد
noncash expenditures U مخارج غیر نقدی
spot market U بازار معاملات نقدی
cash crops U محصولات نقدی مانند
cash collection voucher U سندپرداخت غرامت نقدی
cash security U وجه الضمان نقدی
non cash share U سهم غیر نقدی
non cash shares U سهام غیر نقدی
cash plans U طرح پرداختهای نقدی
A cash ( credit ) transaction . U معامله نقدی ( اعتباری )
cash collection voucher U سند پرداخت نقدی
monetization U پرداخت نقدی بدهی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
time deposits U مطالبه نقدی موجل از بانک
contribution not in cash U سهم الشرکه غیر نقدی
spot price U بهای جنس در معامله نقدی
cod U پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
peizefight U مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
subvention U اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
owelty U سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
fringe benefits U مزایای شغلی غیر نقدی مزایای فرعی
all in price U قیمت کل
value U قیمت
high priced U پر قیمت
values U قیمت
bourse U قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& U قیمت
above rubies U بی قیمت
invalued U بی قیمت
price limit U حد قیمت
valuing U قیمت
cif U قیمت
price line U خط قیمت
cost U قیمت
wage price guideline U قیمت
wage price spiral U قیمت
valueless U بی قیمت
prices U قیمت
price U قیمت
equivalents U هم قیمت
quotation U قیمت
equivalent U هم قیمت
treasure U ذی قیمت
priceless U بی قیمت
quotations U قیمت
set (one) back <idiom> U قیمت
nominal U کم قیمت
At the price of. At the cost of . U به قیمت
PR U قیمت
worth U قیمت
market price U قیمت بازار
just price U قیمت عادلانه
low price U قیمت کمتر
low price U قیمت پائین
market value U قیمت بازار
mean price U قیمت متوسط
list price U قیمت فاکتور
middle price U قیمت متوسط
middle price U قیمت حد وسط
mark up U افزایش قیمت
at a knock-down price U به قیمت مفت
price cut to the bone U کمترین قیمت
rock-bottom price U کمترین قیمت
crash price U قیمت مفت
give-away price U قیمت مفت
mark down U تنزل قیمت
mark down U کاهش قیمت
fair price U قیمت مناسب
fair price U قیمت بیطرفانه
fair value U قیمت عادله
peasonable price U قیمت عادله
proper price U قیمت عادله
final price U قیمت نهائی
final price U اخرین قیمت
fixed price U قیمت ثابت
fair price U قیمت عادلانه
fair price U قیمت منصفانه
cut rate U تنزل قیمت
decrease in value U نقص قیمت
diseconomy U ترقی قیمت ها
equilibrium price U قیمت تعادل
excess price U قیمت اضافی
excess price U اضافه قیمت
factor price U قیمت عوامل
current price U قیمت جاری
freightage U قیمت حمل
half fare U نصف قیمت
high dollar value U سنگین قیمت
just price U قیمت منصفانه
last price U قیمت اخر
least price U حداقل قیمت
price floor U حداقل قیمت
incentive price U قیمت محرک
high value U گران قیمت
highest price U بالاترین قیمت
highest price U بیشترین قیمت
historical cost U قیمت بازار
historical cost U قیمت متعادل
incentive price U قیمت تشویقی
minimum price U کمترین قیمت
price stabilization U تثبیت قیمت
price stabilization U ثبات قیمت
price support U تایید قیمت
price support U حمایت قیمت
price system U نظام قیمت
trade price U قیمت تجاری
price tag U اتیکت قیمت
price theory U نظریه قیمت
trade price U قیمت تجارتی
price stability U ثبات قیمت
price stability U تثبیت قیمت
price leadership U رهبری قیمت
price level U سطح قیمت
underpricing U کم قیمت گذاشتن
trade price U قیمت صنفی
price list U فهرست قیمت
price list U لیست قیمت
price ratio U نسبت قیمت
price reduction U کاهش قیمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com