English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
open market price U قیمت بازار ازاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
market value U در بازار قیمت بازار
open market U بازار ازاد
free market U بازار ازاد
competitions U بازار ازاد
free markets U بازار ازاد
competition U بازار ازاد
market price U قیمت بازار
historical cost U قیمت بازار
market value U قیمت بازار
free market system U نظام بازار ازاد
open market operations U عملیات بازار ازاد
open market rate U نرخ بازار ازاد
open purchase U خرید از بازار ازاد
free market economy U اقتصاد بازار ازاد
market clearing price U قیمت تعادل در بازار
yielded U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yield U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yields U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
open market U بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
competitive price U قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
collusion U برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
flea market U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea markets U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
free enterprise U اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
cartel U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
open market operation U عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
walras law U براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
dumping U فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research U تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
fairer U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairs U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
market failure U شکست بازار نارسائی بازار
glide path U مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
market economies U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economy U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
high sea U دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
mart U بازار
trone U بازار
agora U بازار
market U بازار
market places U بازار
market place U بازار
bazaar U بازار
bazaars U بازار
marketed U بازار
markets U بازار
cloth-hall U بازار
shopping center U بازار
the mareet was weak U بازار
spot market U بازار نقدی
county fair U بازار مکاره
black market U بازار سیاه
sharing the market U تقسیم بازار
buyers market U بازار خرید
market demand U تقاضای بازار
market equilibrium U تعادل بازار
bullish market U بازار احتکاری
county fair U بازار روز
seller's market U بازار فروشنده
money markets U بازار پول
sales area U بازار فروش
tenors U بازار سلف
tenor U بازار سلف
bullish market U بازار رو به رونق
supermarkets U ابر بازار
buyer's market U بازار خرید
money market U بازار پول
supermarket U ابر بازار
narrow market U بازار محدود
credit market U بازار اعتباری
market appraisal U سنجش بازار
bullion market U بازار شمش
bearish market U بازار رو به افول
sale U بازار فروش
marketing U بازار یابی
labor market U بازار کار
outlets U بازار فروش
outlet U بازار فروش
commodity market U بازار کالا
imperfect market U بازار ناقص
the market is dull U بازار کساداست
home market U بازار داخلی
perfect market U بازار کامل
bourse U بازار سهام
open market U بازار باز
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
capital market U بازار سرمایه
aggregate market supply U عرضه کل بازار
market research U بررسی بازار
market economy U اقتصاد بازار
market economies U اقتصاد بازار
loan market U بازار وام
brand leader U پیشرو در بازار
Common Market U بازار مشترک
market failure U ناتوانی بازار
market overt U بازار اشکار
market share U سهم بازار
black markets U بازار سیاه
fair market U بازار مکاره
emporia U بازار بزرگ
exchange market U بازار اسعار
emporium U بازار بزرگ
emporiums U بازار بزرگ
market segmentation U تجزیه بازار
marketplace U بازار گاه
market trust U بازار انحصاری
market mechanism U مکانیسم بازار
gold market U بازار طلا
market opportunity U فرصت بازار
market trends U روندهای بازار
falling market U بازار رو به زوال
carpet market U بازار فرش
market system U نظام بازار
market structure U بنیان بازار
market structure U ساخت بازار
market oriented U در جهت بازار
foreign market U بازار خارج
market forces U نیروهای بازار
slumps U کسادی بازار
glut U پر کردن بازار
slumping U کسادی بازار
slumped U کسادی بازار
slump U کسادی بازار
gluts U پر کردن بازار
market prices U قیمتهای بازار
financial market U بازار مالی
foreign exchange market U بازار ارز
oil market U بازار نفت
dead market U بازار کساد
dead market U بازار کم فروش
market freedom U ازادی بازار
market functions U وفائف بازار
mart U بازار مالی
market imperfection U نقص بازار
market penetration U نفوذ به بازار
market review U بررسی بازار
market leader U پیشرو بازار
fair market U هفته بازار
market leader U پیشقدم در بازار
market risk U خطر بازار
market segmentation U تقسیم بازار
download U بازار کارافتاده
domestic market U بازار داخلی
EEC U بازار مشترک
widening of market U گسترش بازار
market survey U بررسی بازار
wage market U بازار دستمزد
markets U در بازار دادوستد کردن
launched U جا انداختن کالا در بازار
launch U جا انداختن کالا در بازار
market U به بازار عرضه کردن
market U در بازار دادوستد کردن
launches U جا انداختن کالا در بازار
launching U جا انداختن کالا در بازار
spot market U بازار معاملات نقدی
market rate of interest U نرخ بهره بازار
organizing U بازار سازمان یافته
organizes U بازار سازمان یافته
organize U بازار سازمان یافته
soft market U بازار با تقاضای خوب
markets U به بازار عرضه کردن
organising U بازار سازمان یافته
securities market U بازار اوراق بهادار
security market U بازار اوراق بهادار
organises U بازار سازمان یافته
marketed U به بازار عرضه کردن
bull the market U بازار را گرم کردن
marketed U در بازار دادوستد کردن
market forces U عوامل موثردر بازار
cooling period U زمان بازار خراب کن
exchange intervention U دخالت در بازار ارز
baltic exchange U بازار بورس بالتیک
commodity market U بازار کالای مصرفی
commodity market U بازار مواد اولیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com