English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overcharge U قیمت اضافی غلو کردن
overcharged U قیمت اضافی غلو کردن
overcharges U قیمت اضافی غلو کردن
overcharging U قیمت اضافی غلو کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
excess price U قیمت اضافی
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
augmentation U تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
overcharged U اضافی هزینه کردن
overcharges U اضافی هزینه کردن
overcharging U اضافی هزینه کردن
overcharge U اضافی هزینه کردن
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
excess stock U ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
crop end saw U اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
deflate U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
bids U خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
bid U خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
deflating U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflates U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflated U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
valuing U قیمت کردن
apprises U قیمت کردن
apprise U قیمت کردن
apprising U قیمت کردن
values U قیمت کردن
value U قیمت کردن
overcharged U در قیمت اجحاف کردن
overcharges U در قیمت اجحاف کردن
cost U قیمت گذاری کردن
overcharging U در قیمت اجحاف کردن
appraisals U تعیین قیمت کردن
overcharge U در قیمت اجحاف کردن
appraisal U تعیین قیمت کردن
price market U وضع کردن قیمت در انحصار
price setter U قیمت وضع کردن در انحصار
price taker U قیمت را داده شده فرض کردن
appraised U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraise U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
evaluating U تقویم کردن قیمت کردن
evaluated U تقویم کردن قیمت کردن
evaluate U تقویم کردن قیمت کردن
evaluates U تقویم کردن قیمت کردن
To sell at coast price . U مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
rig the market U با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
squelch circuit U یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
additional U اضافی
de trop U اضافی
surpluses U اضافی
paragogic U اضافی
access U اضافی
accessed U اضافی
accesses U اضافی
accessing U اضافی
relative U اضافی
excess U اضافی
floating U اضافی
excesses U اضافی
overtime U اضافی
supplementary U اضافی
supplemantary U اضافی
extensions U اضافی
extension U اضافی
supernumerary U اضافی
overflows U اضافی
overflowed U اضافی
plus U اضافی
unduly U اضافی
accessional U اضافی
surplus U اضافی
surplusage U اضافی
overflow U اضافی
redundant U اضافی
overvoltage U ولتاژ اضافی
superimposed U اتش اضافی
overirrigation U ابیاری اضافی
surtax U مالیات اضافی
extra equipment U تجهیزات اضافی
barrage U وقت اضافی
barrages U وقت اضافی
extra cost U هزینه اضافی
surcharges U مالیات اضافی
postiche U متن اضافی
poundage U هزینه اضافی
surcharges U نرخ اضافی
incremental cost U هزینه اضافی
over- U گذشته اضافی
surplus production U تولید اضافی
further U اضافی زائد
flab U گوشت اضافی
furthered U اضافی زائد
days of grace U مهلت اضافی
beauty sleep U خواب اضافی
sudden-death U وقت اضافی
extra duty U خدمت اضافی
furthers U اضافی زائد
extra current U جریان اضافی
furthering U اضافی زائد
redundant equation U معادله اضافی
excess capacity U فرفیت اضافی
excess load U بار اضافی
excess pressure U فشار اضافی
excess supply U عرضه اضافی
supplementary U اضافی مکمل
excess stock U مواد اضافی
excess profit U سود اضافی
overestimation U براورد اضافی
overhand knot U گره اضافی
regulating cell U پیل اضافی
overpayment U پرداخت اضافی
excess length U طول اضافی
over U گذشته اضافی
bonus U پرداخت اضافی
intercalary U اضافی افزوده
sudden death U وقت اضافی
bonuses U پرداخت اضافی
extra premium U پاداش اضافی
extra time U وقت اضافی
overhead costs U هزینههای اضافی
extra period U وقت اضافی
end cell U پیل اضافی
excess reserves U ذخائر اضافی
surcharges U هزینه اضافی
surplus value U ارزش اضافی
an a.chapter U یک باب اضافی
overcharging U هزینه اضافی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
overcharges U هزینه اضافی
surplus water U ابهای اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
additional charges U خرجهای اضافی
overload U بار اضافی
shootoff U مسابقه اضافی
surplus stock U موجودی اضافی
additional score U نمره اضافی
overloads U بار اضافی
supplementary costs U هزینههای اضافی
overloaded U بار اضافی
adduct U ترکیب اضافی
aditional service U سرویس اضافی
adscript U یادداشت اضافی
slip sheet U صفحه اضافی
the intercalary month U ماه اضافی
additional charges U اتهامات اضافی
surcharge U هزینه اضافی
boostes pump U پمپ اضافی
auxiliary work U کارهای اضافی
overtime U وقت اضافی
surcharge U مالیات اضافی
surcharge U نرخ اضافی
climbing lane U خط اضافی در سر بالایی
surplus material U ماده اضافی
overtime U ساعات اضافی
padding U متن اضافی
spill water U ابهای اضافی
overcharged U هزینه اضافی
addition record U رکورد اضافی
overcharge U هزینه اضافی
sunk cost U هزینههای اضافی
additional <adj.> U مکمل اضافی
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
excess meter U کنتور مصرف اضافی
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
sudden victory U پیروزی در وقت اضافی
accrued expenditures هزینه های اضافی
extras U فوق العاده اضافی
extra- U فوق العاده اضافی
additionally U بطور اضافی یا زائد
bonus U پرتاب پنالتی اضافی
plussage U سرامد مقدار اضافی
plusage U سرامد مقدار اضافی
bonuses U پرتاب پنالتی اضافی
extra U فوق العاده اضافی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com