Perdic | قید گرفتاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 49 (7 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	constraint U	قید گرفتاری

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	captivity U	گرفتاری
	hitch U	گرفتاری
	hitched U	گرفتاری
	hitches U	گرفتاری
	hitching U	گرفتاری
	entanglement U	گرفتاری
	entanglements U	گرفتاری
	assurance U	گرفتاری
	assurances U	گرفتاری
	plight U	تعهد دادن گرفتاری
	snarl U	گرفتاری گوریدگی
	snarled U	گرفتاری گوریدگی
	snarling U	گرفتاری گوریدگی
	snarls U	گرفتاری گوریدگی
	scrape U	گرفتاری
	scraped U	گرفتاری
	scrapes U	گرفتاری
	scraping U	گرفتاری
	encumbrance U	اسباب زحمت گرفتاری
	encumbrances U	اسباب زحمت گرفتاری
	ado U	پرمشغله بودن گرفتاری
	involvement U	گرفتاری
	mire U	لجن گرفتاری
	jeopardy U	گرفتاری حقوقی
	addle U	سختی گرفتاری
	captive state U	گرفتاری
	disembarrass U	از گرفتاری خلاص کردن
	enthralment U	گرفتاری
	grunter U	خوک یکجورماهی که هنگام گرفتاری خرخرمیکند
	locomotor U	دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
	locomotory U	دارای گرفتاری دراعضای حرکتی
	nodus U	گرفتاری
	tanglement U	گرفتاری
	tangly U	پر گرفتاری درهم وبرهم
	to leave someone in the lurch U	کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
	hassle U	گرفتاری
	hassled U	گرفتاری
	hassles U	گرفتاری
	hassling U	گرفتاری
	hot potato U	گرفتاری
	hot potatoes U	گرفتاری
	If this is your problem , it is no problem , it is no problem . U	اگر گرفتاریت فقط اینست که اصلا" گرفتاری نیست
	to come out of the woods <idiom> U	از گرفتاری فارغ شدن
	to be out of the woods <idiom> U	از گرفتاری فارغ شدن
	to be over the hump [American] <idiom> U	از گرفتاری فارغ شدن
	to be over the worst <idiom> U	از گرفتاری فارغ شدن
	to be off the hook <idiom> U	از گرفتاری فارغ شدن
	I didn't intend to involve you in this mess. U	من نمی خواستم تو را با این گرفتاری [دردسر] درگیر کنم.
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy