Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ranine
U
قورباغهای وابسته به ناحیه زیر نوک زبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pierian
U
وابسته به ناحیه پیریا
orbitonasal
U
وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
lapp
U
وابسته به زبان لایلاندی
lappish
U
وابسته به زبان لایلاندی
linguistic
U
وابسته به زبان شناسی
linguistically
U
وابسته به زبان شناسی
hebraistic
U
وابسته به زبان یادین یاطرزفکرعبرانی ها
philogical
U
وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
phonological
U
وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
neological
U
ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
frogman
U
مرد قورباغهای
frog balance
U
بالانس قورباغهای
frogmen
U
مرد قورباغهای
built up frog
U
قورباغهای نصب
frog head balance
U
بالانس قورباغهای روی سر
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany
U
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
holarctic
U
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
ionic
U
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
scrawls
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib
U
چرب زبان زبان دار
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
district
U
ناحیه
subregion
U
ناحیه
demesne
U
ناحیه
districts
U
ناحیه
proclimax
U
ناحیه
areas
U
ناحیه
sectors
U
ناحیه
realms
U
ناحیه
shires
U
ناحیه
situs
U
ناحیه
shire
U
ناحیه
zone
U
ناحیه
realm
U
ناحیه
local
<adj.>
U
ناحیه ای
regional
<adj.>
U
ناحیه ای
sector
U
ناحیه
area
U
ناحیه
partitions
U
ناحیه
ranges
U
ناحیه
reaching
U
ناحیه
ward
U
ناحیه
zones
U
ناحیه
reached
U
ناحیه
wards
U
ناحیه
reaches
U
ناحیه
reach
U
ناحیه
output area
U
ناحیه
ranged
U
ناحیه
range
U
ناحیه
regions
U
ناحیه
region
U
ناحیه
partition
U
ناحیه
sympatric
U
هم ناحیه
goldfield
U
ناحیه زرخیز
depletion layer
U
ناحیه تخلیه
heat affected zone
U
ناحیه پیوند
motor area
U
ناحیه حرکتی
frequency region
U
ناحیه فرکانس
critical area
U
ناحیه بحرانی
Sept
U
ناحیه محصو
critical region
U
ناحیه بحرانی
depletion zone
U
ناحیه تخلیه
oral zone
U
ناحیه دهانی
gold field
U
ناحیه زرخیز
sector commander
U
فرمانده ناحیه
dead space
U
ناحیه کور
depletion barrier
U
ناحیه تخلیه
depletion area
U
ناحیه تخلیه
critical region
U
ناحیه شاخص
sciatic
U
ناحیه چاربند
scan area
U
ناحیه پیمایش
range of variation
U
ناحیه انحراف
radius of action
U
ناحیه رانندگی
range of variation
U
ناحیه تغییر
fixed area
U
ناحیه ثابت
zone
U
منطقه ناحیه
regionalism
U
ناحیه گرایی
terrain
U
زمین ناحیه
Equator
U
ناحیه استوایی
erogenous zones
U
ناحیه شهوتزا
range of storke
U
ناحیه ضربه
range of adjustment
U
ناحیه تنظیم
zones
U
منطقه ناحیه
naval district
U
ناحیه دریایی
lumbar
U
ناحیه کمر
forbidden zone
U
ناحیه ممنوع
zone of contact
U
ناحیه تماس
wernicke's area
U
ناحیه ورنیکه
genital zone
U
ناحیه تناسلی
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه قطع
edge zone
U
ناحیه لبه
recording eara
U
ناحیه ضبط
commutation zone
U
ناحیه کموتاسیون
sectors
U
خط کش ریاضی ناحیه
work area
U
ناحیه کاری
slums
U
ناحیه فقیرنشین
pyramidal area
U
ناحیه هرمی
slum
U
ناحیه فقیرنشین
sector
U
خط کش ریاضی ناحیه
residential area
U
ناحیه مسکونی
erogenous zone
U
ناحیه شهوتزا
suppressor area
U
ناحیه بازدارنده
soft spot
U
ناحیه نشست
littoral
U
ناحیه ساحلی
climatic region
U
ناحیه اقلیمی
skid row
U
ناحیه پست
input area
U
ناحیه ورودی
overflow area
U
ناحیه سرریز
output area
U
ناحیه خروجی
indifference zone
U
ناحیه خنثی
common area
U
ناحیه مشترک
touch spot
U
ناحیه بساوشی
hypnogenic zone
U
ناحیه خواب زا
intermediate zone
U
ناحیه ی میانی
active area
U
ناحیه فعال
audio range
U
ناحیه صوتی
arid area
U
ناحیه خشک
area search
U
جستجوی ناحیه
telephone area
U
ناحیه اتصال
territorialization
U
ایجاد ناحیه
storage area
U
ناحیه انبارش
boom swing
U
ناحیه لرزش
magnetic domain
U
ناحیه مغناطیسی
broca's area
U
ناحیه بروکا
buffer area
U
ناحیه میانگیر
the abdominal region
U
ناحیه شکم
measuring range
U
ناحیه ی سنجش
silva
U
ناحیه جنگلی
part
U
سهم ناحیه
region
U
ناحیه نظامی
regions
U
ناحیه نظامی
region
U
ناحیه عملیات
regions
U
ناحیه عملیات
region
U
ناحیه فضا
district
U
ناحیه نظامی
baffle area
U
ناحیه کور
districts
U
ناحیه نظامی
two phase region
U
ناحیه دو فازی
regions
U
ناحیه فضا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com