Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
terminal ballistics
U
قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتن
laws of motion of capitalism
U
قوانین حرکت سرمایه داری
ballistic
U
وضع حرکت گلوله
ballistic
U
علم حرکت گلوله
remaining velocity
U
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
windage
U
حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
set forward
U
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
nodal
U
واقع درنزدیک گره
Roman law
U
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
pelvic
U
واقع درنزدیک لگن خاصره
conflict of lows
U
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war
U
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
hovering ceiling
U
حداکثر سقف پرواز ثابت درنزدیک زمین
twelve tables
U
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
trend
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
misses
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trends
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
missed
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sabot
U
کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
clue
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clues
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet
U
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
fire ball
U
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
ogive
U
ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
splinterproof
U
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud
U
منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
velocity jump
U
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate
U
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
nuclear stalemate
U
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
square base
U
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
side spray
U
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
ballistics of penetration
U
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
pandect
U
قوانین
regulations
U
قوانین
rules of the roads
U
قوانین راه
kepler laws
U
قوانین کپلر
kepler's laws
U
قوانین کپلر
rules of engagement
U
قوانین درگیری
admiralty law
U
قوانین دریایی
rules of chess
U
قوانین شطرنج
korte's laws
U
قوانین کرت
administrative law
U
قوانین اداری
doctorine
U
قوانین اصلی
rules committee
U
کمیته قوانین
joule's laws
U
قوانین ژول
interpertation of laws
U
تفسیر قوانین
gas laws
U
قوانین گازها
forest laws
U
قوانین جنگل
succession law
U
قوانین وراثت
statue law
U
قانون یا قوانین
statute book
U
قوانین موضوعه
hague rules
U
قوانین لاهه
hovering acts
U
قوانین ضد قاچاق
gunnery
U
قوانین تیراندازی
explanation of laws
U
شرح قوانین
infraction of rules
U
نقض قوانین
inland rules
U
قوانین داخلی
remedial statutes
U
قوانین اصلاحی
company law
U
قوانین شرکت
labor laws
U
قوانین کار
promulgation of the laws
U
انتشار قوانین
code
U
مجموعه قوانین
written laws
U
قوانین مدون
conflict of laws
U
تعارض قوانین
permissive legislation
U
قوانین مخیره
zipf's laws
U
قوانین زیف
mendelian laws
U
قوانین مندل
conflict of lows
U
تعارض قوانین
competition rules
U
قوانین رقابت
maritime law
U
قوانین دریایی
murphy's laws
U
قوانین مورفی
codification
U
تدوین قوانین
rules of the roads
U
قوانین دریانوردی
radiation laws
U
قوانین تابش
newton's laws of motion
U
قوانین نیوتون
codification
U
وضع قوانین
codex
U
مجموعه قوانین
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
sanctioned laws
U
قوانین یا مقررات مصوبه
codification
U
جمع وتدوین قوانین
law enforcement
U
اجرای قوانین
[حقوقی]
under these rules
U
بموجب این قوانین
company law
U
قوانین مربوط به شرکتها
punitive article
U
قوانین جزایی ارتش
codification
U
گرد اوری قوانین
physical
U
که قوانین نرخ بیت
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
child labor laws
U
قوانین کار کودکان
s factor
U
ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
military justice
U
قوانین جزایی ارتش
rules of football
U
قوانین یا قواعد فوتبال
gunnery
U
قوانین تیر توپخانه
rules of procedure
U
قوانین مربوط به روش جاری
encodes
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
copyright
U
محدود شده با قوانین کپی
valid
U
درست , طبق مجموعهای قوانین
copyrights
U
محدود شده با قوانین کپی
adjective laws
U
قوانین مربوط باصول محاکمات
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
provision
U
قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
grammars
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
enterprise
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
message
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
messages
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
enterprises
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
grammar
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
encode
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
conform
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formulae
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
conformed
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
draconian
U
قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
conforms
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
the code of justinian
U
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
the rules of protocol
U
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
conforming
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formula
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
Talmud
U
مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
highway dispatch
U
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
leges
U
صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
lead collision course
U
مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
angle of arrival
U
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
extends
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
rules of road
U
قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
extending
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
LCP
U
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
inference
U
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
inferences
U
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
extend
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
link
U
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
mixed laws
U
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
representative government
U
حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
format
U
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
formats
U
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
casuistry
U
حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
fixed point notation =
U
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
transfers
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
riparian law
U
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
syntax
U
قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
rigorist
U
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
transferring
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
marquis queensberry rules
U
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
transfer
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
validate
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validated
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validates
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
legal
U
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
Gun laws need to be revisited.
U
قوانین تفنگ نیاز به بازبینی
[تجدید نظر]
دارند.
validating
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
illegal
U
آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
liberty civil
U
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com