Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
radiation laws
U
قوانین تابش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Roman law
U
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows
U
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war
U
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables
U
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
glitter
U
تابش
radiation of heat
U
تابش
phosphorogenic
U
تابش زا
isodose
U
هم تابش
coruscation
U
تابش
total radiation
U
تابش کل
glows
U
تابش
irradiation
U
تابش
glitters
U
تابش
shines
U
تابش
radioactivity
U
تابش
shine
U
تابش
lustre
U
تابش
glowed
U
تابش
radiational
U
تابش
emissions
U
تابش
emission
U
تابش
glow
U
تابش
brilliance
U
تابش
effulge
U
تابش
glinted
U
تابش
eradiation
U
تابش
erythema
U
تابش
glinting
U
تابش
fulgency
U
تابش
glints
U
تابش
glittered
U
تابش
glint
U
تابش
radiation
U
تابش
effulgence
U
تابش
shine
U
فروغ تابش
thermal radiation
U
تابش حرارتی
shines
U
فروغ تابش
radiation efficiency
U
راندمان تابش
radiant intensity
U
شدت تابش
radiation constants
U
ثابتهای تابش
irradiance
U
درخشندگی تابش
polarized radiation
U
تابش قطبیده
radiation density
U
تراکم تابش
spectrum
U
گستره تابش
cosmic rays
U
تابش کیهانی
cosmic radiation
U
تابش کیهانی
primary cosmic rays
U
تابش کیهانی
irradiancy
U
درخشندگی تابش
electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی
emissivity
U
تابش نسبی
energy radiation
U
تابش انرژی
exciting radiation
U
تابش برانگیزاننده
heat radiation
U
تابش گرما
plane of incidence
U
صفحه تابش
incidence angle
U
زاویه تابش
candescent
U
تابش یاگرما
bolometri
U
تابش سنجی
black light
U
تابش فرابنفش
irradiation
U
تابش دهی
lustreer
U
تابش فروزندگی
angle of incidence
U
زاویه تابش
angle of reflection
U
زاویه تابش
anneal
U
پخت تابش
annihilation radiation
U
تابش نابودی
background radiation
U
تابش زمینه
incidence plane
U
صفحه تابش
radiation field
U
میدان تابش
sunshine
U
تابش افتاب
soaking
U
تابش متعادل
radiation pattern
U
الگوی تابش
radiometer
U
تابش سنج
wave radiation
U
تابش موج
ultraviolet radiation
U
تابش فرابنفش
flashes
U
تابش انی
flashed
U
تابش انی
flash
U
تابش انی
thermal emission
U
تابش حرارتی
fluorescence
U
تابش ماهتابی
visible radiation
U
تابش مرئی
soft radiation
U
تابش نرم
irradiates
U
تابش دادن
solarization
U
تابش افتاب
irradiate
U
تابش دادن
radiation hazard
U
گزند تابش
radiation loss
U
گمگشتگی تابش
radiation intensity
U
شدت تابش
irradiated
U
تابش دادن
sheen
U
تابش برق
irradiating
U
تابش دادن
regulations
U
قوانین
pandect
U
قوانین
ionizing radiation
U
تابش یون ساز
glows
U
التهاب تابش گداختگی
continuous background radiation
U
تابش زمینهای پیوسته
near ultraviolet radiation
U
تابش فرابنفش نزدیک
net radiation factor
U
ضریب تابش خالص
hard radiation
U
تابش یا پرتو سخت
kirchhoff radiation law
U
قانون تابش کیرشهف
ionizing radiation
U
تابش یونیزه کننده
radiation of heat
U
انتقال گرمابوسیله تابش
flame
U
مشتعل شدن تابش
flames
U
مشتعل شدن تابش
opalescence
U
تابش قوس و قزحی
planck's radiation law
U
قانون تابش پلانک
glow
U
التهاب تابش گداختگی
polarized electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی قطبیده
glowed
U
التهاب تابش گداختگی
blackbody radiation
U
تابش جسم سیاه
bolometric magnitude
U
قدر تابش سنجی
codification
U
تدوین قوانین
codex
U
مجموعه قوانین
company law
U
قوانین شرکت
korte's laws
U
قوانین کرت
codification
U
وضع قوانین
joule's laws
U
قوانین ژول
statue law
U
قانون یا قوانین
kepler laws
U
قوانین کپلر
kepler's laws
U
قوانین کپلر
competition rules
U
قوانین رقابت
infraction of rules
U
نقض قوانین
hague rules
U
قوانین لاهه
forest laws
U
قوانین جنگل
inland rules
U
قوانین داخلی
interpertation of laws
U
تفسیر قوانین
explanation of laws
U
شرح قوانین
code
U
مجموعه قوانین
zipf's laws
U
قوانین زیف
written laws
U
قوانین مدون
gas laws
U
قوانین گازها
doctorine
U
قوانین اصلی
conflict of lows
U
تعارض قوانین
conflict of laws
U
تعارض قوانین
hovering acts
U
قوانین ضد قاچاق
administrative law
U
قوانین اداری
gunnery
U
قوانین تیراندازی
admiralty law
U
قوانین دریایی
rules of the roads
U
قوانین دریانوردی
statute book
U
قوانین موضوعه
maritime law
U
قوانین دریایی
mendelian laws
U
قوانین مندل
succession law
U
قوانین وراثت
murphy's laws
U
قوانین مورفی
newton's laws of motion
U
قوانین نیوتون
rules of engagement
U
قوانین درگیری
rules of chess
U
قوانین شطرنج
rules of the roads
U
قوانین راه
labor laws
U
قوانین کار
rules committee
U
کمیته قوانین
remedial statutes
U
قوانین اصلاحی
promulgation of the laws
U
انتشار قوانین
permissive legislation
U
قوانین مخیره
photon
U
تنها یک الکترون تابش شود
dazzled
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzling
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzles
U
تابش یا روشنی خیره کننده
glared
U
تابش خیره کننده تشعشع
radioactive
U
پرتو افشان تابش دار
accidentalism
U
اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
glares
U
تابش خیره کننده تشعشع
dazzle
U
تابش یا روشنی خیره کننده
glare
U
تابش خیره کننده تشعشع
s factor
U
ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
sanctioned laws
U
قوانین یا مقررات مصوبه
rules of football
U
قوانین یا قواعد فوتبال
law enforcement
U
اجرای قوانین
[حقوقی]
punitive article
U
قوانین جزایی ارتش
child labor laws
U
قوانین کار کودکان
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتون
military justice
U
قوانین جزایی ارتش
under these rules
U
بموجب این قوانین
codification
U
گرد اوری قوانین
company law
U
قوانین مربوط به شرکتها
codification
U
جمع وتدوین قوانین
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
gunnery
U
قوانین تیر توپخانه
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتن
physical
U
که قوانین نرخ بیت
isodose
U
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
roentgen
U
واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
thermionic
U
مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
sunlight
U
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
adjective laws
U
قوانین مربوط باصول محاکمات
messages
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
enterprises
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
provision
U
قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
encode
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
enterprise
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
copyright
U
محدود شده با قوانین کپی
copyrights
U
محدود شده با قوانین کپی
rules of procedure
U
قوانین مربوط به روش جاری
valid
U
درست , طبق مجموعهای قوانین
grammars
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
grammar
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
message
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
encodes
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
laws of motion of capitalism
U
قوانین حرکت سرمایه داری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com