Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hovering acts
U
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
friendly state
U
کشور خودی
flag discrimination
U
مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
freedom of seas
U
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
XMS
U
قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند
repeater
U
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
regenerator
U
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
clearing and switch buying
U
توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
bond
U
سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
battery
U
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries
U
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
gyrodyne
U
رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
do while
U
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
future perfect tense
U
زمان ایندهای که انجام کاری پیش از وقت معینی پیش بینی میکند
spot bowler
U
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
netware
U
که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
quantization
U
خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
predomination
U
حکمفرمایی
p system
U
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
personal
U
محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
inlander
U
کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
reigns
U
حکومت حکمفرمایی
reign
U
حکومت حکمفرمایی
reigned
U
حکومت حکمفرمایی
standardizing
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
wire matrix printer
U
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
short haul
U
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short-haul
U
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
analog
U
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
limited distance modem
U
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
algebra
U
قوانینی که برای معرفی
analogues
U
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogue
U
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
formats
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
format
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
xenophobe
U
اجنبی
foreigners
U
اجنبی
foreigner
U
اجنبی
aliens
U
اجنبی
stranger
U
اجنبی
barbarians
U
اجنبی
alien
U
اجنبی
barbarian
U
اجنبی
buffer state
U
دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
sisten ships
U
کشتیهای همانندیامتشابه
decoy ships
U
کشتیهای مصنوعی
mercantile marine
U
کشتیهای تجارتی
decoy ships
U
کشتیهای فریبنده
quislings
U
حاکم دست نشانده اجنبی
quisling
U
حاکم دست نشانده اجنبی
small craft
U
کشتیهای کوچک ضتی ب
flota
U
دسته کشتیهای اسپانیولی
fleet
U
دسته کشتیهای جنگی
fleets
U
دسته کشتیهای جنگی
wooden walls
U
ناوها یا کشتیهای جنگی
Burundi
U
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
U
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
blue law
U
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
blue laws
U
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
extradited
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
commercial water movement
U
حمل و نقل با کشتیهای شخصی
shipper
U
کشتیهای حمل و نقل دریایی
provincialism
U
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
deep submergence
U
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
columns
U
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column
U
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
menorah
U
شمعدانی که در کشتیهای جنگی یهود بکار میرفته
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
privateering
U
شرکت کشتیهای غیر نظامی درجنگ دریایی piracy
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
programming
U
قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
friendlier
U
خودی
friendliest
U
خودی
friendly
U
خودی
friendlies
U
خودی
in group
U
گروه خودی
spontaneous
U
خود به خودی
friendly
U
نیروی خودی
we group
U
گروه خودی
friendliest
U
نیروی خودی
friendlier
U
نیروی خودی
insiders
U
خودی خودمانی
insider
U
خودی خودمانی
own goal
U
گل به دروازه خودی
homes
U
زمین خودی
self directed
U
پیش خودی
home
U
زمین خودی
chicks
U
هواپیمای خودی
own goals
U
گل به دروازه خودی
spontaneity
U
خود به خودی
friendlies
U
نیروی خودی
blue forces
U
نیروهای خودی
internal heating
U
گرمایش خودی
upcourt
U
سبد خودی
homeling
U
بازیگر خودی
familiar
U
مانوس خودی
relative
U
خودی نسبی
friendly forces
U
نیروهای خودی
spontaneous recovery
U
بهبود خود به خودی
To assert oneself . To display ones merit .
U
خودی را نشان دادن
spontaneous remission
U
بهبود خود به خودی
right of search
U
حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
interference
U
مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
adjutantship
U
معینی
nonaligned
U
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
ingross
U
جمع اوری کردن نیروی خودی
critical build up resistance
U
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
shore duty
U
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
adjutancy
U
معینی معاونت
smoke screen
U
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
dump
U
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
statute of fraud
U
قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
stations
U
درپست معینی گذاردن
ageless
U
بدون عمر معینی
cost plus
U
بعلاوه سود معینی
stationed
U
درپست معینی گذاردن
inbound
U
محصور در حدود معینی
station
U
درپست معینی گذاردن
he is at a loose end
U
کار معینی ندارد
mix up, caution
U
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
positive control
U
کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
short round
U
گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
emplace
U
در محل معینی قرار دادن
models
U
مطابق مدل معینی در اوردن
modelled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
orb
U
بدور مدار معینی گشتن
head for
U
به سمت معینی در حرکت بودن
modeled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
orbs
U
بدور مدار معینی گشتن
tonner
U
کامیون دارای فرفیت معینی
predecease
U
پیش ازواقعه معینی مردن
standardize
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardizes
U
مطابق درجه معینی دراوردن
model
U
مطابق مدل معینی در اوردن
local option
U
اختیار تعیین محل معینی
standardizing
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardising
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardised
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardises
U
مطابق درجه معینی دراوردن
icing
U
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
warned exposed
U
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
calibrated
U
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
tonner
U
کشتی دارای تعداد معینی فرفیت
calibrating
U
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
calibrates
U
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
cover drive
U
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
protraction
U
نقشه کشی طبق مقیاس معینی
calibrate
U
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
term insurance
U
بیمه در موردمخاطره برای مدت معینی
dispatch route
U
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
capias
U
حکم یا امریه دائر بر توقیف شخص معینی
dimension stock
U
چوب سختی که به ابعاد معینی تبدیل شده
cover point
U
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
blood counts
U
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
the
U
حرف تعریف برای چیز یاشخص معینی
blood count
U
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
section hand
U
کارگرعضو دسته معینی ازکارگران راه اهن
off break
U
کسب امتیاز معینی در ضربه به سمت راست
squawking
U
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
xenophile
U
بیگانه پرست اجنبی پرست
time zone
U
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones
U
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
camporee
U
اجتماع پسران ودختران پیش اهنگ از ناحیه معینی
stage set
U
تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
linebreeding
U
پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
forty one billiard
U
بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
phonotypy
U
چاپ با حروفی که هرکدام نماینده یک صدای معینی است
spanned
U
محدوده
spanning
U
محدوده
confine
U
محدوده
scope
U
محدوده
span
U
محدوده
ranges
U
محدوده
range
U
محدوده
ranged
U
محدوده
confining
U
محدوده
spans
U
محدوده
squawk
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
humidistat
U
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
an impersonal verb
U
فعلی که فاعل معینی ندارد و جز سوم شخص مفرد است
precarious
U
عاریهای بسته بمیل دیگری مشروط بشرایط معینی مشکوک
spot pass
U
پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
free port
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com