English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gambing and betting U قمار و شرط بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gamble U شرط بندی کردن قمار
gambled U شرط بندی کردن قمار
gambles U شرط بندی کردن قمار
stake U شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
stake U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
staked U شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
staked U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stakes U شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
stakes U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
street betting U جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
Other Matches
gambles U قمار
gambled U قمار
hazarding U قمار
gambling U قمار
hazard U قمار
hazarded U قمار
hazards U قمار
gamble U قمار
crapping U نوعی قمار
game of chance U بازی قمار
shell game U قمار با گردو
hazardously U بطور قمار
gamester U قمار باز
die U بخت قمار
gambling U قمار بازی
gaming house U قمار خانه
crapped U نوعی قمار
gambling house U قمار خانه
gaming U قمار بازی
gambler U قمار باز
gamble U قمار کردن
gamblers U قمار باز
crap U نوعی قمار
gamble away U قمار کردن
gambles U قمار کردن
gambled U قمار کردن
satellitic U وابسته به قمار سیارات
skin game U قمار از روی تقلب
stakeholder U نگهدارنده بانک در قمار
roulette U اسباب قمار چرخان
piker U قمار بازکم جرات
roulette U رولت بارولت قمار کردن
tombola U نوعی قمار شبیه لوتو
tombolas U نوعی قمار شبیه لوتو
craps U نوعی بازی قمار باطاس
cardsharp U برگ زن قمار باز متقلب
faro U نوعی بازی قمار شبیه بانک
gambled away <adj.> U بوسیله قمار از دست داده [اصطلاح روزمره]
He has vowed not to gamble again. پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
in and in U مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
gimmicks U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmick U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classifications U طبقه بندی رده بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording U جمله بندی کلمه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
taping U ته بندی
lapping U اب بندی
trimerous U سه بندی
sealing off U اب بندی
waterproofing U اب بندی
queuing U صف بندی
vanation U رگ بندی
commisural U بندی
commissural U بندی
patching U سر هم بندی
articular U بندی
striation U خط بندی
humidity insulation U اب بندی
mud sill U ته بندی
funicular U بندی
funiculars U بندی
laced U بندی
hermetic sealing U اب بندی
nailed up U سر هم بندی
seal U اب بندی
seals U اب بندی
humidity insulation U نم بندی
queing U صف بندی
snacks U ته بندی
alignments U صف بندی
neuration U رگ بندی
alignment U صف بندی
snack U ته بندی
pagination U صفحه بندی
assortments U دسته بندی
encrustation U پوسته بندی
word choice U کلمه بندی
wording U کلمه بندی
assortments U طبقه بندی
diction U کلمه بندی
verbiage [American English] U کلمه بندی
assortment U طبقه بندی
assortment U دسته بندی
make-up U صفحه بندی
word choice U جمله بندی
wording U جمله بندی
diction U جمله بندی
verbiage [American English] U جمله بندی
choice of words U کلمه بندی
groupings U گروه بندی
fanny U بقچه بندی
fannies U بقچه بندی
categorization U رسته بندی
categorization U رده بندی
gambles U شرط بندی
scaffold U تخته بندی
gambled U شرط بندی
ascendant U دور بندی
bedding U لایه بندی
encrustations U پوسته بندی
junta U دسته بندی
gamble U شرط بندی
scaling U درجه بندی
tabulating U جدول بندی
grouping U گروه بندی
graduation U درجه بندی
scaffolds U تخته بندی
encrustations U رویه بندی
betting U شرط بندی
wainscoting U تخته بندی
sealing wax U موم اب بندی
juggling U چشم بندی
leverage U اهرم بندی
patching U سرهم بندی
ranks U رتبه بندی
dividing U تقسیم بندی
scheduling U زمان بندی
ranked U رتبه بندی
skeleton U استخوان بندی
skeletons U استخوان بندی
ranking U رتبه بندی
juggles U چشم بندی
juggled U چشم بندی
prats U بقچه بندی
formulation U صورت بندی
prat U بقچه بندی
taxonomy U طبقه بندی
wagering U شرط بندی
tabulate U جدول بندی
taxonomies U طبقه بندی
fiddle around <idiom> U سرهم بندی
tabulated U جدول بندی
tabulates U جدول بندی
juggle U چشم بندی
rank U رتبه بندی
package U عدل بندی
paging U صفحه بندی
grades U درجه بندی
planking U تخته بندی
wrapping U کاغذبسته بندی
wrappings U کاغذبسته بندی
grade U درجه بندی
package U بسته بندی
factions U دسته بندی
clustering U دسته بندی
grading U درجه بندی
grading U دانه بندی
packages U بسته بندی
packages U عدل بندی
grading U طبقه بندی
grading U دسته بندی
faction U دسته بندی
packaged U بسته بندی
packaged U عدل بندی
choice of words U جمله بندی
juntas U دسته بندی
fixing rates U نرخ بندی
tariffication U نرخ بندی
flood control U سیل بندی
snow job U سرهم بندی
form work U قالب بندی
formatting U قالب بندی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com