English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
seigniory U قلمرو امرای دوره ملوک الطوایفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chateau U کاخ دوره ملوک الطوایفی دژ
feudist U متخصص حقوق وقوانین دوره ملوک الطوایفی
sergeanty U انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
feudalism U ملوک الطوایفی
feudal U ملوک الطوایفی
feddality U ملوک الطوایفی
feudalistic U ملوک الطوایفی
subinfeudate U ملوک الطوایفی فرعی
feudalize U ملوک الطوایفی کردن
feudalism U سیستم اقطاعداری اصول ملوک الطوایفی
bailey U دیوار با حیاط خارجی قلعه ملوک الطوایفی
feudality U تصرف بشرط خدمت اصول ملوک الطوایفی
feudalization U عمل ملوک الطوایفی کردن تبدیل به تیول
general officer U امرای ارتش امیران
monk's hood U گل تاج ملوک
feudalist U طرفدار اصول ملوک الطوایف
feudally U به ترتیب ملوک الطوایف بطور تیول
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
count palatine U قلمرو
circled U قلمرو
circle U قلمرو
bourgeon U قلمرو
zones U قلمرو
area U قلمرو
circles U قلمرو
realms U قلمرو
zone U قلمرو
orbit U قلمرو
orbited U قلمرو
orbits U قلمرو
dominion U قلمرو
spheres U قلمرو
sphere U قلمرو
circling U قلمرو
realm U قلمرو
shrievalty U قلمرو
home range U قلمرو
territory U قلمرو
domains U قلمرو
kingdom U قلمرو
areas U قلمرو
milieu U قلمرو
milieus U قلمرو
domain U قلمرو
milieux U قلمرو
territories U قلمرو
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
dioceses U قلمرو اسقف
diocese U قلمرو اسقف
territory of state U قلمرو دولت
realms U قلمرو سلطان
subkingdom U قلمرو تابعه
grand duchy U قلمرو دوک
heathendom U قلمرو کفار
knowledge domain U قلمرو اگاهی
popedom U قلمرو پاپ
scope U قلمرو حوزه
satrapy U قلمرو ساتراپ
duchies U قلمرو دوک
knowledge domain U قلمرو دانش
sultanates U قلمرو سلطان
pashalic U قلمرو پاشا
abbacy U قلمرو راهب
jurisdication U حق قضاوت قلمرو
sultanate U قلمرو سلطان
principality U قلمرو شاهزاده
principalities U قلمرو شاهزاده
lieutenancy U قلمرو ستوانی
dukedoms U قلمرو دوک
viscounty U قلمرو ویکنت
queendom U قلمرو ملکه
archdeaconry U قلمرو و سرشماس
realm U قلمرو سلطان
regality U سلطنت قلمرو
dukedom U قلمرو دوک
duchy U قلمرو دوک
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
khanate U قلمرو حکومت خان
parsonages U قلمرو کشیش بخش
purview U قلمرو اجراء چشم رس
seigneury U قلمرو حکومت لرد
parsonage U قلمرو کشیش بخش
prelature U قلمرو اسقف اعظم
kaiserdom U قلمرو حکومت قیصر
diocesan U وابسته به قلمرو اسقف
barony U ملک یا قلمرو بارون
title of territory U مالکیت قلمرو کشور
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
archbishopric U مقام یا قلمرو اسقف
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
in claisum U دریایی که در قلمرو کشورویژهای باشد
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
archdiocese U قلمرو مذهبی اسقف اعظم
archduchy U قلمرو و حکومت دوک بزرگ
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
parishes U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
count palatine U قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
parish U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
dominion U قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
thaneship U قلمرو یا موقعیت ومقام خان مقام خانی
extraterritorial U واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
vicarate U قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate U قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
reporting by axception U گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
king dom U کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
sheikhdom U شیخ نشین قلمرو شیخ
sheikdom U شیخ نشین قلمرو شیخ
perimeter U دوره
compass U دوره
rimless U بی دوره
felly U دوره
perimeters U دوره
careering U دوره
circuits U دوره
circuit U دوره
cycled U دوره
careers U دوره
felloe U دوره
rhythm U دوره
rhythms U دوره
cycle U دوره
stadiums U دوره
outline U دوره
Ice Age U دوره یخ
period U دوره
era U دوره
eras U دوره
sessions U دوره
session U دوره
outlining U دوره
outlines U دوره
phase U دوره
stadium U دوره
stadia U دوره
outlined U دوره
instar U دوره
phased U دوره
peripheries U دوره
periphery U دوره
phases U دوره
periods U دوره
he has run his race U دوره
border U دوره
epoch U دوره
term U دوره
epochs U دوره
termed U دوره
terming U دوره
reviewal U دوره
to have ones fling U دوره
set U دوره
bordered U دوره
bordering U دوره
pool U دوره
pooled U دوره
pools U دوره
rim U دوره
rims U دوره
course U : دوره
coursed U : دوره
setting up U دوره
courses U : دوره
sets U دوره
cycles U دوره
periodicity U دوره
careered U دوره
contemporaries U هم دوره
contemporary U هم دوره
career U دوره
one's d. U دوره
edges U دوره
edge U دوره
biennium U دوره دوساله
cheap jack U دوره گرد
conducting period U دوره رسانایی
elimination heat U دوره مقدماتی
perlim U دوره مقدماتی
electoral legislative term U دوره انتخابیه
basic course U دوره مقدماتی
grace period U دوره مهلت
caird U دوره گرد
blocking period U دوره وقفه
estrous cycle U دوره فحلی
adolescence U دوره جوانی
foreperiod U پیش دوره
process U دوره عمل
critical period U دوره بحرانی
critical period U دوره شاخص
contract period U دوره قرارداد
fellyfelloe U دوره درندگی
advance course U دوره عالی
financial period U دوره مالی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com