Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
arresting gear
U
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
diversionary landing
U
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
space
U
فاصله دادن فاصله داشتن
spaces
U
فاصله دادن فاصله داشتن
ease turn
U
سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
plunging fire
U
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
retraction lock
U
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
forecaddie
U
باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
glideslope
U
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
landing wires
U
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
stopping sight distance
U
فاصله دید برای ایست
anti spin
U
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
design landing weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
near collision
U
فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
burdended
U
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
exchange zone
U
فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
aligned
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligns
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
pockets
U
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket
U
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
span
U
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanned
U
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spans
U
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning
U
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
perspectives
U
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
perspective
U
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
vacation sittings
U
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
MIP mapping
U
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
bend allowance
U
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
stand off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
single space
U
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
point blank range
U
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
committing
U
اعزام داشتن برای
committed
U
اعزام داشتن برای
commits
U
اعزام داشتن برای
commit
U
اعزام داشتن برای
get to
<idiom>
U
توانایی داشتن برای
to fear
[for]
U
ترس داشتن
[بخاطر یا برای]
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
spare
U
برای یدکی نگاه داشتن
spared
U
برای یدکی نگاه داشتن
front de liberation national
U
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
interval
U
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
stand (someone) in good stead
<idiom>
U
سود زیاد برای شخص داشتن
to have connections
U
رابطه داشتن
[با مردم برای هدفی]
up to one's ears in work
<idiom>
U
کارهای زیاد برای انجام داشتن
hold down
U
برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
cellarage
U
حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
control surface
U
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
ineligibly
U
بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
on easy street
<idiom>
U
پول کافی برای زندگی راحت داشتن
to have the kindness to help s
U
لطف داشتن برای یاری کردن کسی .o.
spacer
U
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
ampullae niche
U
[طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
outrigger
U
چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
clipboards
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
clipboard
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
connects
U
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
connect
U
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
planch
U
صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
adulterate
U
قلابی
quack
U
قلابی
shams
U
قلابی
bogus
U
قلابی
adulterated
U
قلابی
false
<adj.>
U
قلابی
false
U
قلابی
quackish
U
قلابی
quacking
U
قلابی
adulterating
U
قلابی
adulterates
U
قلابی
pasteboard
U
قلابی
quacked
U
قلابی
hamous
U
قلابی
hamate
U
قلابی
sham
U
قلابی
quacks
U
قلابی
alley
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
bridge
U
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges
U
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
U
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
shamateur
U
اماتور قلابی
Rigged elections .
U
انتخابات قلابی
A bogus professor .
U
پروفسور قلابی
uncinus
U
زائده قلابی
rip-off
U
کالای قلابی
False coin .
U
سکه قلابی
simular
U
قلابی صوری
spurious
U
قلابی الکی
rip-offs
U
کالای قلابی
cheap copy
U
بدل قلابی
pale
[poor]
imitation
U
بدل قلابی
kake uke
U
دفاع قلابی
a fake doctor
U
پزشک قلابی
fulham
U
طاس قلابی
Briefcase utility
U
در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
forges
U
تهیه جنس قلابی
unciform
U
سرکج قلابی چنگکی
forge
U
تهیه جنس قلابی
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
click
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
clicks
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
setline
U
رسن چند قلابی ماهیگیری
crooking
U
ادم قلابی کلاه بردار
crooks
U
ادم قلابی کلاه بردار
crook
U
ادم قلابی کلاه بردار
frog-adjustment screw
پیچ قلابی تنظیم کننده
holes
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
weedless
U
قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
The whole story was faked up .
U
تمام داستان قلابی وساختگه بود
To fake an oil – painting .
U
یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
close march
U
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
collimate
U
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
quacked
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacks
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quack
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
ringthe bull
U
بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
angle of arrival
U
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
constant speed drive
U
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
cyphers
U
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers
U
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher
U
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow.
U
این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
steeve
U
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
splashdown
U
آب فرود
splashdowns
U
آب فرود
landings
U
فرود
line of fall
U
خط فرود
landing
U
فرود
land
U
فرود
downstream
U
فرود اب
drops
U
فرود
drop
U
فرود
dropped
U
فرود
dropping
U
فرود
abseils
U
فرود
abseil
U
فرود
abseiled
U
فرود
abseiling
U
فرود
tailwater
U
فرود اب
mare's nest
U
چیز خوش فاهر وبد باطن چیز قلابی
missed approach
U
فرود اضطراری
missed approach
U
فرود ناقص
approaches
U
مسیر فرود
approached
U
مسیر فرود
approach
U
مسیر فرود
landing site
U
پایگاه فرود
light or lighted
U
فرود امدن
landing zone
U
منطقه فرود
night landing
U
فرود شبانه
parachut
U
چتر فرود
impact point
U
نقطه فرود
nosediving
U
فرود عمودی
landed
U
فرود امده
forced landing
U
فرود اجباری
run way
U
باند فرود
landing strip
U
باند فرود
landing strips
U
باند فرود
run way
U
محوطه فرود
strip
U
باند فرود
nosedives
U
فرود عمودی
prelanding
U
قبل از فرود
landing weight
U
وزن فرود
landing spot
U
نقطه فرود
alighting
U
فرود امدن
landing area
U
منطقه فرود
alighted
U
فرود امدن
alight
U
فرود امدن
instrument landing
U
فرود کور
land vi
U
فرود امدن
under carriage
U
ارابه فرود
pit
U
منطقه فرود
undercarriages
U
ارابه فرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com