Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cut out
U
قطع جریان سویچ قطع برق وغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
switch
U
سویچ برق سویچ زدن
switches
U
سویچ برق سویچ زدن
switched
U
سویچ برق سویچ زدن
tuners
U
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuner
U
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
switch
U
سویچ
switched
U
سویچ
switches
U
سویچ
magnetic starting switch
U
سویچ مغناطیسی
ignition switch
U
سویچ ماشین
combination switch
U
سویچ چندکاره
motor brush starting switch
U
سویچ زغالی
thermal switch
U
سویچ حرارتی
thermoswitch
U
سویچ حرارتی
toggle switch
U
سویچ چند وضعیتی
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
turn on
U
شیراب یا سویچ برق رابازکردن
switch horn
U
سویچ مین شاخک دار
contactor
U
سویچ الکتریکی کنترل از راه دور
toggle
U
سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن
toggles
U
سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن
thyratron
U
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
And so on and so forth. Etcetera et cetera .
U
وغیره وغیره
etcaetera
U
وغیره
et cetera
U
وغیره
sheeting
U
ملافه وغیره
piled
U
پرزقالی وغیره
snapping
U
قفلکیف وغیره
snap
U
قفلکیف وغیره
snaps
U
قفلکیف وغیره
snapped
U
قفلکیف وغیره
dales
U
خلیج وغیره
pile
U
پرزقالی وغیره
dale
U
خلیج وغیره
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
propeller
U
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
snout
U
لوله کتری وغیره
snouts
U
لوله کتری وغیره
pillboxes
U
قوطی حب دارو وغیره
To score a goal .
U
گل زدن ( درفوتبال وغیره )
frontlet
U
پیشانی اسب وغیره
tube
U
لوله خمیرریش وغیره
tamp
U
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
tubes
U
لوله خمیرریش وغیره
shells
U
پوست فندق وغیره
sash
U
حمایل نظامی وغیره
station
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
stationed
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
U
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
stations
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
vase
U
گلدان نقره وغیره
vases
U
گلدان نقره وغیره
pillbox
U
قوطی حب دارو وغیره
trap
U
زانویی مستراح وغیره
shell
U
پوست فندق وغیره
shelling
U
پوست فندق وغیره
sashes
U
حمایل نظامی وغیره
dower
U
لانه خرگوش وغیره
furnace
U
تون حمام وغیره
service charge
U
سرویس مهمانخانه وغیره
propellor
U
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
subsidence
U
تخفیف درد وغیره
furnaces
U
تون حمام وغیره
coequal
U
درشان ومقام وغیره
clop
U
لنگی اسب وغیره
ratoon
U
نهال موز وغیره
dollops
U
دسته علف وغیره
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
dollop
U
دسته علف وغیره
coronal
U
هاله خورشید وغیره
curlicue
U
تزئینات خطاطی وغیره
coronel
U
هاله خورشید وغیره
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
seance
U
جلسه احضارارواح وغیره
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
bisk
U
ماهی وغیره درست میکنند
blear
U
تاری حاصل از اشک وغیره
eversion
U
برگرداندن پلک چشم وغیره
floated
U
بستنی مخلوط با شربت وغیره
barns
U
انبار کاه و جو وکنف وغیره
closure
U
دریچه درب بطری وغیره
closures
U
دریچه درب بطری وغیره
hide
U
پوست خام گاووگوسفند وغیره
tailpiece
U
ارایش ته فصل کتاب وغیره
tank farm
U
محوطه مخازن نفت وغیره
wreckage
U
لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
skyrocketing
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocketed
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocket
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
sick berth
U
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
choreography
U
رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
To hit a wining streak.
U
شانس آوردن ( درقمار وغیره )
horologe
U
ساعت مچی ودیواری وغیره
hides
U
پوست خام گاووگوسفند وغیره
skyrockets
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
cess
U
سرازیری کنار رودخانه وغیره
To turn over the pages .
U
ورق زدن ( کتاب وغیره )
hob
U
با دندانه ماشین وغیره بریدن
hobs
U
با دندانه ماشین وغیره بریدن
nephew
U
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
My hair stood on end .
U
مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
nephews
U
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
To be decorated .
U
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
Please pay the bearer .
U
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
downswing
U
تنزل کارهای تجارتی وغیره
Known and unknown .
U
معلوم ومجهول ( درریاضیا ؟ وغیره )
copartner
U
سهیم وشریک در تجارت وغیره
stancher
U
بند اور خون وغیره
spinule
U
خارهای ریز چرخ وغیره
barn
U
انبار کاه و جو وکنف وغیره
The kI'lled and the wounded.
U
کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
sick bays
U
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
sick bay
U
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
float
U
بستنی مخلوط با شربت وغیره
loge
U
جای ویژه در تاتر وغیره
lysis
U
زوال وفساد سلول وغیره
speedup
U
ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
floats
U
بستنی مخلوط با شربت وغیره
speed limit
U
حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
lictor
U
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
fuller's earth
U
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
citriculture
U
کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
To dismount from a horse(bicycle).
U
از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
pailette
U
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
To climb down.
U
پایین آمدن ( از کوه ،نردبان وغیره )
giblet
U
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
brakeman
U
متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
backboard
U
تختهء پشت قاب عکس وغیره
tick
U
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
ticked
U
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
A concession
U
امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
suspended animation
U
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
ticks
U
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
tele communication
U
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
To air the clothes (bed-sheets etc).
U
آفتابب دادن لباس ،( ملحفه وغیره )
No vacancies.
U
جاموجود نیست ( درهتل ؟رستوران وغیره )
I have a toothache (headache).
U
دندانم ( سرم وغیره ) درد می کند
wreckage piece
U
تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
speed limits
U
حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
In a state of despair(anxiety,etc).
U
درحالت یأس ونومیدی (تشویش وغیره )
mannite
U
ماده قندی شیر خشت وغیره
To decay . To go bad .
U
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
taxidermy
U
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
stow away
U
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
mannitol
U
ماده قندی شیر خشت وغیره
Black and white.
U
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
workbenches
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
To knock someone down.
U
کسی رازمین زدن ( درکشتی وغیره )
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
U
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
shortening
U
روغن ترد کننده شیرینی وغیره
workbench
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
To behead ( decapitate ) someone .
U
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
stenotype
U
دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
He is a corrupt official .
U
مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
To turn on the light(radio, T. V).
U
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
fielder
U
بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
pit
U
سیاه چال هسته البالو و گیلاس وغیره
A bare hourse .
U
اسب لخت ( بدون زین ودهنه وغیره )
crater
U
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
post-
U
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
gauger
U
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
craters
U
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
She has emotional entanglements (involvement ) .
U
گرفتاریهای احساسی دارد ( عشق ؟ احساسات وغیره )
cadre
U
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com