Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sikt
U
قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cartoon
U
تصویر مضحک داستان مصور
cartoons
U
تصویر مضحک داستان مصور
nightclubs
U
کاباره
vaudeville
U
واریته
nightclub
U
کاباره
variety
U
واریته
varieties
U
واریته
nightclubs
U
کاباره رفتن
cabaret
U
کاباره شادخانه
cabarets
U
کاباره شادخانه
nightclub
U
کاباره رفتن
segmentation
U
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
this story is improbable
U
این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
vaude
U
نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
U
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
gasser
U
مضحک
burlesque
U
مضحک
burlesques
U
مضحک
ridiculous
U
مضحک
goofier
U
مضحک
goofiest
U
مضحک
goofy
U
مضحک
comic
U
مضحک
comics
U
مضحک
laughable
U
مضحک
hilarious
U
مضحک
derisory
U
مضحک
ludicrous
U
مضحک
funny
U
مضحک
farcical
U
مضحک
funnier
U
مضحک
droll
U
مضحک
comical
U
مضحک
funniest
U
مضحک
rediculously
U
بطور مضحک
absurd
U
عبث مضحک
comicality
U
مضحک بودن
comic opera
U
نمایش مضحک
ridiculousness
U
مضحک بودن
baboons
U
اشکال مضحک
boner
U
اشتباه مضحک
joke opening
U
گشایش مضحک
grotesque
U
بی تناسب مضحک
preposterous
U
مهمل مضحک
fantastico
U
ادم مضحک
baboon
U
اشکال مضحک
opera comique
U
نمایش مضحک
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
ludicrously
U
بطور مضحک یا چرند
masquerading
U
رقص بانقابهای مضحک وناشناس
I look ridiculous in that outfit.
U
من در آن لباس مضحک به نظرمی آیم.
cartoons
U
نقشه نمونه عکس مضحک
masquerades
U
رقص بانقابهای مضحک وناشناس
masquerade
U
رقص بانقابهای مضحک وناشناس
ridiculously
U
بطور مضحک یامسخره امیز
cartoon
U
نقشه نمونه عکس مضحک
masqueraded
U
رقص بانقابهای مضحک وناشناس
fast
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
caricaturist
U
کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
caricaturists
U
کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
segment
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segments
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
fritter
U
قطعه قطعه کردن
fragmentation
U
قطعه قطعه شدن
fragment
U
قطعه قطعه کردن
sectional
U
قطعه قطعه بخشی
fragments
U
قطعه قطعه کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن
fragmenting
U
قطعه قطعه کردن
mainland
U
قطعه اصلی قطعه
fritters
U
قطعه قطعه کردن
segments
U
قطعه قطعه کردن
tales
U
داستان
novella
U
داستان
tale
U
داستان
story
U
داستان
fables
U
داستان
apologue
U
داستان
anecdotage
U
داستان
marchen
U
داستان
conte
U
داستان
fable
U
داستان
hermitically
U
هلوان داستان
fictionist
U
داستان نویس
epitasis
U
حداعلای داستان
decameron
U
داستان نامه
whodunits
U
داستان پلیسی
whodunit
U
داستان پلیسی
hero
U
پهلوان داستان
conte
U
داستان کوتاه
novelette
U
داستان کوتاه
in a narrative style
U
بسبک داستان
whodunnits
U
داستان پلیسی
episodes
U
داستان فرعی
episode
U
داستان فرعی
an iliad of woes
U
داستان بدبختبی
heroes
U
پهلوان داستان
novelettes
U
داستان کوتاه
short stories
U
داستان کوتاه
novelet
U
داستان کوتاه
short story
داستان کوتاه
narration
U
داستان داستانسرایی
novel
U
کتاب داستان
make-up
U
داستان ساختگی
narratives
U
داستان داستانسرایی
narrative
U
داستان داستانسرایی
catastrophes
U
عاقبت داستان
catastrophe
U
عاقبت داستان
novels
U
کتاب داستان
to spin yarns
U
داستان ساختن
an interesting story
U
داستان با مزه
to invent stories
U
داستان ساختن
flashback
U
بازگوی داستان
parables
U
داستان اخلاقی
parable
U
داستان اخلاقی
underplot
U
داستان فرعی
storytellers
U
داستان سرا
fairy tale
U
داستان جن و پری
narrator
U
گوینده داستان
fairy tales
U
داستان جن و پری
storyteller
U
داستان سرا
narrators
U
گوینده داستان
storybook
U
کتاب داستان
storybook
U
داستان نامه
fiction
U
داستان اختراع
fictions
U
داستان اختراع
flashbacks
U
بازگوی داستان
That's not so!
U
داستان اینطوری نیست!
catastrophical
U
مربوط به عاقبت داستان
fictionalize
U
بصورت داستان دراوردن
invention of a false story
U
جعل داستان دروغی
story
U
بصورت داستان در اوردن
fictionalising
U
بصورت داستان دراوردن
story
U
اشکوب داستان گفتن
fictionalises
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalised
U
بصورت داستان دراوردن
anecdotal evidence
U
شواهد داستان گونه
fictionalising
U
داستان سرایی کردن
fictionalised
U
داستان سرایی کردن
fictionalize
U
داستان سرایی کردن
fictionalized
U
بصورت داستان دراوردن
cliff-hanger
U
مطلب یا داستان جالب
cliff-hangers
U
مطلب یا داستان جالب
science fiction
U
داستان تخیلی علمی
sob story
<idiom>
U
داستان اشک آور
novelistic
U
وابسته به داستان و رمان
novelize
U
بشکل داستان در اوردن
fairy tales
U
داستان باور نکردنی
fairy tale
U
داستان باور نکردنی
ruise
U
شایعات داستان ساختگی
story recall test
U
ازمون یاداوری داستان
personages
U
شخصیت بازیگران داستان
personage
U
شخصیت بازیگران داستان
cliff hanger
U
مطلب یا داستان جالب
fictionalizing
U
داستان سرایی کردن
fictionalized
U
داستان سرایی کردن
fictionalizes
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalises
U
داستان سرایی کردن
donnee
U
موضوع داستان یا درام
sob stories
U
داستان گریه اور
fictionize
U
بصورت داستان دراوردن
fictionize
U
داستان سرایی کردن
sob story
U
داستان گریه اور
fictionalizes
U
داستان سرایی کردن
fictionalizing
U
بصورت داستان دراوردن
serialist
U
داستان نویس سریال
romance
U
کتاب رمان داستان عاشقانه
make a picture story test
آزمون داستان سازی مصور
lays
U
تخم گذاردن داستان منظوم
characters
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
romances
U
کتاب رمان داستان عاشقانه
heroically
U
زنی که قهرمان داستان باشد
heroines
U
زنی که قهرمان داستان باشد
heroine
U
زنی که قهرمان داستان باشد
pastorale
U
شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
iliad
U
داستان حماسی منسوب به هومر
make up
U
ساختمان یاحالت داستان ساختگی
tract
U
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
What's behind all this?
U
معنی این داستان چه است؟
yarn
U
الیاف داستان افسانه امیز
to be back to square one
<idiom>
U
دوباره به اول داستان رسیدن
The scene of the nover is laid in scotland.
U
صحنه داستان دراسکاتلند است
yarns
U
الیاف داستان افسانه امیز
lay
U
تخم گذاردن داستان منظوم
tracts
U
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
anatomize
U
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
cock and bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
folktale
U
افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
cock-and-bull stories
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
That's another story.
U
این داستان
[قضیه]
دیگری است.
skald
U
شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
Her sad story moved us to tears.
U
داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com