English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clapboard U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
clapboards U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
running spare U قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work U عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
it occurs to me that U بنظرم میرسد که
me seems U بنظرم میرسد
he is a stranger to me U بنظرم میرسد
it seem to me U بنظرم میرسد
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
meseems U چنین بنظرم میرسد
He sounds angry. U او عصبانی به نظر میرسد.
he looks brave U او شجاع بنظر میرسد
it sounds false U دروغ بنظر میرسد
we learnt from london that U از لندن خبر میرسد
methinks U بنظرم چنین میرسد
it seems to me he is lying U بنظرم میرسد دروغ میگوید
tidewater U اب جزر ومد که بخشکی میرسد
pondweed U بکجور جلبک که در استخرهابهم میرسد
piece goods U کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
spalls U تیکه سنگ که بمصرف پرکردن میرسد
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
pip squeak U نارنجکی که صدای ان مانندPIP-SQUEAK بگوش میرسد
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
limbers U ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
load line U خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
fish meal U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
cumulo nimbus U ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
fish story U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
zero lash U شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
loss leader U بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
smithereens U قطعات
methought U چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
parts list U لیست قطعات
shell fragments U قطعات گلوله
chosen fragments U قطعات منتخبه
cable accessory U قطعات کابل
chrestomathy U قطعات منتخب
chosen fragments U قطعات گزیده
chrestomathy U قطعات برگزیده
parts peculiar U قطعات اختصاصی
parts peculiar U قطعات مخصوص
staff section U قطعات سمبه
common hardware U قطعات عمومی
common items U قطعات عمومی
flinders U قطعات شکسته
parts list U فهرست قطعات
common parts U قطعات عمومی
table of replaceable partes U فهرست قطعات
web stiffeners U قطعات تقویتی
main members U قطعات اصلی
parts U قطعات یدکی
repair parts U قطعات یدکی
spare parts U قطعات یدکی
bill of material U صورت قطعات
end product U مجموعه قطعات
trilcgy U یا قطعات سه گانه
component drawing U رسم قطعات
shatters U قطعات شکسته
shatter U قطعات شکسته
analecta U قطعات ادبی
fragmenting U قطعات متلاشی خردکردن
analects U قطعات ادبی منتخبات
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
nomenclature U نام گذاری قطعات
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
catalogues U لیست قطعات کاتالوگ
bitty U متشکل از قطعات ریز
common parts U قطعات یدکی عمومی
fragment U قطعات متلاشی خردکردن
fragments U قطعات متلاشی خردکردن
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
cataloguing U لیست قطعات کاتالوگ
assembled U سوار کردن قطعات
assembles U سوار کردن قطعات
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
catalogued U لیست قطعات کاتالوگ
catalogue U لیست قطعات کاتالوگ
catalogs U لیست قطعات کاتالوگ
cataloging U لیست قطعات کاتالوگ
cataloged U لیست قطعات کاتالوگ
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
renovation U تجدید قطعات کردن
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
rebuild U نوسازی کردن قطعات
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
rebuilds U نوسازی کردن قطعات
assemble U سوار کردن قطعات
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
weldment U قطعات بهم جوش خورده
wiggly block test U ازمون قطعات موج دار
shards U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
component change order U دستور تغییر قطعات یک وسیله
phrasing U ترتیب بندی قطعات موسیقی
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
quadrat U به قطعات مستطیل تقسیم کردن
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
shard U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
bossed U ناف روی قطعات ریختگی قوز
disassembly U عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
materiel history U خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
bossing U ناف روی قطعات ریختگی قوز
sketchbooks U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
borescope U ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
bosses U ناف روی قطعات ریختگی قوز
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
boss U ناف روی قطعات ریختگی قوز
anthologist U متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
sketchbook U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
diced U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
reconditions U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
piece mark U شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
dicing U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dices U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
grout U بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
backlash U خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
dice U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
vapor degreasing U غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
this story is improbable U این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
breakdown drawing U رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
image [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
tessera U قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
alodine U نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb> U یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
cirrocumulus U قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
fishplate U قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
images [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
track bolt U پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
carburizing U گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
cyaniding U سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
braze welding U جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
aggregate consumption U مصرف کل
usages U مصرف
usage U مصرف
overall consumption U مصرف کل
comsumption U مصرف
otiose U بی مصرف
offtake U مصرف
of no a U بی مصرف
income consumption curve U مصرف
good for nothing U بی مصرف
consumption possibility line U حد مصرف
extravagant U مصرف
consumerism U مصرف
sodden U بی مصرف
waste U بی مصرف
wastes U بی مصرف
unemployed U بی مصرف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com