English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pythagorean proposition U قضیه عروس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subordinate coajunction U حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
compound complex U دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
brides U عروس
daugter in law U عروس
bride U عروس
daughters-in-law U عروس
daughter-in-law U عروس
daughter in law U عروس
daughter in low U عروس
matron of honor U ساقدوش عروس
dryad U عروس جنگل
bridesmaid U ساقدوش عروس
trousseaux U جهاز عروس
bridesmaid U ندیمه عروس
trousseaus U جهاز عروس
bridesmaids U ندیمه عروس
bridesmaids U ساقدوش عروس
brides U تازه عروس
jellyfish عروس دریایی
trousseau U جهاز عروس
bride U تازه عروس
trousseau U جامه یا رخت عروس
trousseaus U جامه یا رخت عروس
trousseaux U جامه یا رخت عروس
winter cherry U کاکنج عروس پس پرده
f.marriage U عروس نهانی یازیرجلی
present maid prospective bride U دوشیزه امروز عروس فردا
matron of honor U بانوی محترمه ملازم عروس
dauphiness U عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
paranymph U دختر ملازم عروس به خانه داماد
We have a neither bargained nor haggled , and the bride has been brought home. <proverb> U نه چک زدیم نه چانه عروس آمد تو خانه.
giveaway U دست بدست دادن عروس وداماد
proposition U قضیه
premiss U قضیه
propositions U قضیه
propositioning U قضیه
propositioned U قضیه
theses U قضیه
clauses U قضیه
axioms U قضیه
axiom U قضیه
thesis U قضیه
case U قضیه
clause U قضیه
cases U قضیه
cage U قضیه
theorem U قضیه
cages U قضیه
theorems U قضیه
syllogism U قضیه منطقی
opposite U عکس قضیه
virial theorem U قضیه ویریال
opposites U عکس قضیه
euler's theorem U قضیه اویلر
euler theorem U قضیه اولر
orthogonality theorem U قضیه تعامد
variation theorem U قضیه تغییر
rearrangement theorem U قضیه نوارایی
test case U قضیه در ازمایش
slutsky theorem U قضیه اسلاتسکی
principal clause U قضیه اصلی
obverse U قضیه تالی
test cases U قضیه در ازمایش
poniard asinorum U قضیه خرفهم
poniard asinorum U قضیه حماریه
point of honour U قضیه شرف
mattering U امر قضیه
duality theorem U قضیه دوگانگی
boltzmann h threrem U قضیه H بولتزمن
binomial theorem U قضیه دو جملهای
bernoulli theorem U قضیه برنولی
bayes'theorem U قضیه بیس
clause U جزء قضیه
asses bridge U قضیه حماریه
clauses U جزء قضیه
matters U امر قضیه
mattered U امر قضیه
h theorem of boltzmann U قضیه H بولتزمن
central limit theorem U قضیه حد مرکزی
matter U امر قضیه
expansion theorem U قضیه بسطی
superaltern U قضیه کلی مورداستدلال
Pythagoras' theorem U قضیه فیثاغورس [ریاضی]
worst case scenario U بدترین شکل قضیه
worst-case scenario U بدترین شکل قضیه
How did it turn out? U [قضیه] چطور تمام شد؟
In this matter U در این بابت [قضیه]
Pythagorean theorem U قضیه فیثاغورس [ریاضی]
non restrictive clause U قضیه غیر تحدیدی
f.clause U قضیه که با in order thatاغازگرد د
hypotheses U قضیه فرضی نهشته
thesis U رساله دکتری قضیه
jahn teller theorem U قضیه یان- تلر
adjudicated case U قضیه محکوم بها
majorpremise U کبرای قضیه منطقی
hypothesis U قضیه فرضی نهشته
addition theorem U قضیه جمع پذیری
theses U رساله دکتری قضیه
balanced budget theorem U قضیه بودجه متوازن
res judicata U قضیه محکوم بها
clausius virial theorem U قضیه ویریال کلازیوس
autre fois acquit U قضیه محکوم بها در امورجزاییfacsimile
issues U مسئله قضیه تحویل جنس
well-ordering theorem U قضیه خوش ترتیبی [ریاضی]
issued U مسئله قضیه تحویل جنس
prime number theorem U قضیه اعداد اول [ریاضی]
premise U قضیه ثابت یا اثبات شده
I saw it for myself . I was an eye –witness U خودم شاهد قضیه بودم
axiom U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
to have no say [in that matter] U پاسخگو نبودن [در این قضیه]
axioms U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
premised U قضیه ثابت یا اثبات شده
premisses U قضیه ثابت یا اثبات شده
i had no voice in that matter U من دران قضیه رایی نداشتم
issue U مسئله قضیه تحویل جنس
maids of honor U ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
maid of honor U ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
maid of honour U ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
It is quite a hypothetical case . U این یک قضیه کاملا" فرضی است
adoption U مربوط به قضیه پسر خواندگی عیسی
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
question U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
prosyllogism U قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
questions U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
questioned U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
coordinate conjunction U حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
rogatory U احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
dowry rug U قالیچه جهیزیه [این نوع قالیچه بصورت سنت، توسط عروس جهت خانه جدید خود بافته می شود و بیشتر بین عشایر و روستاییان مرسوم است.]
newlywed U تازه داماد تازه عروس
What is going on here? U اینجا چه خبر است؟ [وقتی قضیه نامفهوم است] [اصطلاح روزمره]
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
universal U قضیه کلی یا عمومی قاعده کلی
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
prima facie evidence U مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com