English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
principal clause U قضیه اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
compound complex U دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
subordinate coajunction U حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
Other Matches
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
theorems U قضیه
cases U قضیه
thesis U قضیه
theses U قضیه
proposition U قضیه
propositioned U قضیه
propositioning U قضیه
propositions U قضیه
axiom U قضیه
axioms U قضیه
premiss U قضیه
case U قضیه
clause U قضیه
theorem U قضیه
cages U قضیه
cage U قضیه
clauses U قضیه
variation theorem U قضیه تغییر
opposites U عکس قضیه
expansion theorem U قضیه بسطی
virial theorem U قضیه ویریال
euler's theorem U قضیه اویلر
slutsky theorem U قضیه اسلاتسکی
pythagorean proposition U قضیه عروس
duality theorem U قضیه دوگانگی
clauses U جزء قضیه
rearrangement theorem U قضیه نوارایی
euler theorem U قضیه اولر
syllogism U قضیه منطقی
h theorem of boltzmann U قضیه H بولتزمن
matter U امر قضیه
opposite U عکس قضیه
bayes'theorem U قضیه بیس
point of honour U قضیه شرف
poniard asinorum U قضیه خرفهم
bernoulli theorem U قضیه برنولی
obverse U قضیه تالی
boltzmann h threrem U قضیه H بولتزمن
test case U قضیه در ازمایش
mattered U امر قضیه
mattering U امر قضیه
central limit theorem U قضیه حد مرکزی
clause U جزء قضیه
asses bridge U قضیه حماریه
test cases U قضیه در ازمایش
orthogonality theorem U قضیه تعامد
matters U امر قضیه
poniard asinorum U قضیه حماریه
binomial theorem U قضیه دو جملهای
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
jahn teller theorem U قضیه یان- تلر
addition theorem U قضیه جمع پذیری
worst case scenario U بدترین شکل قضیه
worst-case scenario U بدترین شکل قضیه
Pythagorean theorem U قضیه فیثاغورس [ریاضی]
Pythagoras' theorem U قضیه فیثاغورس [ریاضی]
f.clause U قضیه که با in order thatاغازگرد د
superaltern U قضیه کلی مورداستدلال
How did it turn out? U [قضیه] چطور تمام شد؟
balanced budget theorem U قضیه بودجه متوازن
res judicata U قضیه محکوم بها
non restrictive clause U قضیه غیر تحدیدی
hypotheses U قضیه فرضی نهشته
hypothesis U قضیه فرضی نهشته
majorpremise U کبرای قضیه منطقی
In this matter U در این بابت [قضیه]
theses U رساله دکتری قضیه
thesis U رساله دکتری قضیه
adjudicated case U قضیه محکوم بها
clausius virial theorem U قضیه ویریال کلازیوس
axioms U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
prime number theorem U قضیه اعداد اول [ریاضی]
I saw it for myself . I was an eye –witness U خودم شاهد قضیه بودم
i had no voice in that matter U من دران قضیه رایی نداشتم
premise U قضیه ثابت یا اثبات شده
premised U قضیه ثابت یا اثبات شده
premisses U قضیه ثابت یا اثبات شده
to have no say [in that matter] U پاسخگو نبودن [در این قضیه]
autre fois acquit U قضیه محکوم بها در امورجزاییfacsimile
well-ordering theorem U قضیه خوش ترتیبی [ریاضی]
issue U مسئله قضیه تحویل جنس
issues U مسئله قضیه تحویل جنس
axiom U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
issued U مسئله قضیه تحویل جنس
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
adoption U مربوط به قضیه پسر خواندگی عیسی
It is quite a hypothetical case . U این یک قضیه کاملا" فرضی است
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
questions U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questioned U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
question U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
prosyllogism U قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
coordinate conjunction U حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
rogatory U احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
What is going on here? U اینجا چه خبر است؟ [وقتی قضیه نامفهوم است] [اصطلاح روزمره]
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
universal U قضیه کلی یا عمومی قاعده کلی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
prima facie evidence U مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
master U اصلی
fundamental U اصلی
elemental U اصلی
principle U اصلی
essential U اصلی
aboriginal U اصلی
aboriginals U اصلی
germinal U اصلی
isogeny U هم اصلی
primary U اصلی
arches U اصلی
arch- U اصلی
arch U اصلی
inherent U اصلی
head U اصلی
primarily U اصلی
essentials U اصلی
intrinsic U اصلی
main lines U خط اصلی
first-hand U اصلی
quintessential U اصلی
seminal U اصلی
main line U خط اصلی
native code U کد اصلی
primordial U اصلی
main stem U خط اصلی
immanent U اصلی
initialing U اصلی
initialled U اصلی
initialling U اصلی
initials U اصلی
line link U خط اصلی
primitive U اصلی
main attack U تک اصلی
main deck U پل اصلی
main door U در اصلی
principal U اصلی
initialed U اصلی
trunk U خط اصلی
trunks U خط اصلی
ingrown U اصلی
principals U اصلی
initial U اصلی
main U خط اصلی
text U اصلی
masters U اصلی
mastered U اصلی
texts U اصلی
normative U اصلی
elementarily U اصلی
main <adj.> U اصلی
fundametal U اصلی
primal U اصلی
firsthand U اصلی
functional U اصلی
elementary U اصلی
mainlines U خط اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com