Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
efflore scence
U
قشر سفید رنگی که در سطح بتن بوجود میاید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gametocyte
U
سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
jelling
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jells
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelled
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gels
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelling
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelled
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gel
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
fastness of bleaching
U
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
litmus
U
ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
monochrome
U
صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد
colour
U
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colours
U
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
i am p to know him
U
بوجود او افتخار می کنم بوجود او سرافراز یا مفتخرم
warp patterning
U
طراحی با تار
[گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
ply yarn
U
نخ چندلا
[در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
watermark
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
dye sublimation printer
U
چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
nep
U
پرز
[تل]
[گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
cream-colored wool
U
پشم شکری
[این نوع پشم مخلوطی از پشم سفید درجه یک با پشم های رنگی نیز بوده و جداسازی آن یا غیرممکن و یا دشوار می باشد. این اصطلاح به پشم زرد رنگ نیز اطلاق می شود.]
triad
U
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triads
U
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
leukon
U
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
it snows
U
برف میاید
prices are sagging
U
قیمتهاپایین میاید
i feel sleepy
U
خوابم میاید
solids
U
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid
U
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
This dress suits me .
U
این لباس به من میاید.
it reeks of blood
U
بوی خون از ان میاید
white with blue stripes
U
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
platina
U
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
it thunders
U
صدای اسمان غرغره میاید
his manners smackofselfishness
U
بوی خودپسندی از رفتارش میاید
aces
U
میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
gluten
U
سریشمی که ازشاخ واستخوان بدست میاید
gerund
U
باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
gerunds
U
باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
eider down
U
پرنرمی که ازمرغابی شمالی بدست میاید
ace
U
میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
mannose
U
ماده قندی که ازاکسیداسیون مانیتول بدست میاید
dry ice
U
یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
growl
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growls
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growled
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
internal evidence
U
مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
green corn
U
ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
growling
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
labdanum
U
ماده معطر تلخی که از انواع لادن بدست میاید
leukocyte
U
گویچه سفید خون گلبول سفید خون
metaprotein
U
هریک از مشتقات پروتئین که از فعل وانفعال اسید وقلیابدست میاید
Santa Claus
U
شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
do
U
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
guinea pigs
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pig
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
godchildren
U
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
venriloquism
U
سخن گفتن بدانسان که گمان کنندصداازجای ....دهان بیرون میاید
godchild
U
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
egg tooth
U
نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
begat
U
بوجود اوردن
zygotic
U
بوجود اید
To come into existence .
U
بوجود آمدن
zygote
U
بوجود اید
give brith to
U
بوجود اوردن
To bring into existence .
U
بوجود آوردن
regenarate
U
از نو بوجود اورنده
make
U
بوجود اوردن
give birth to
U
بوجود اوردن
makes
U
بوجود اوردن
fathers
U
موجد بوجود اوردن
fathering
U
موجد بوجود اوردن
vampirism
U
اعتقاد بوجود vampire
to procreate an heir
U
وارثی بوجود اوردن
inchoate
U
تازه بوجود امده
father
U
موجد بوجود اوردن
arises
U
بوجود اوردن برامدن
self born
U
از خود بوجود امده
arise
U
بوجود اوردن برامدن
arising
U
بوجود اوردن برامدن
fathered
U
موجد بوجود اوردن
antibiotics
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotic
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
generate
U
بوجود اوردن تناسل کردن
ingenerate
U
احداث کردن بوجود اوردن
inbreed
U
موجب شدن بوجود اوردن
generated
U
بوجود اوردن تناسل کردن
generates
U
بوجود اوردن تناسل کردن
generating
U
بوجود اوردن تناسل کردن
begets
U
بوجود اوردن ایجاد کردن
beget
U
بوجود اوردن ایجاد کردن
begetting
U
بوجود اوردن ایجاد کردن
triune
U
اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
evangelical
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
xanthochroid
U
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
masculinize
U
شخصیت مردانه در زنی بوجود اوردن
gangrene
U
فاسد شدن قانقاریا بوجود امدن
make good
<idiom>
U
بوجود آوردن چیزی درست دربیاد
theorize
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorised
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorises
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
churns
U
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
electrostatic charge
U
بار الکتریسیته ساکن
[که در اثر مالش بوجود می آید.]
churned
U
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
churn
U
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
copper mordant
U
دندانه سولفات مس جهت بوجود آوردن رنگ سبز
plastics
U
مواد مصنوعی که عمدتا ازترکیب پلیمرها بوجود می ایند
Baldenfreude
U
[حس ارضایی که از کچل بودن یا کچل شدن دیگران به دست میاید]
apomict
U
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
bump
U
حالتی در پرواز که هنگام افزایش ناگهانی سرعت افقی باد بوجود می اید
tin mordent
U
دندانه قلع
[در رنگرزی]
[که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
single yarn
U
نخ یک لا
[این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
trichroism
U
سه رنگی
hued
U
رنگی
trichromatism
U
سه رنگی
achroma
U
بی رنگی مو
pigmental
U
رنگی
achromatisation
U
بی رنگی
achromatization
U
بی رنگی
achromatism
U
بی رنگی
achromia
U
بی رنگی مو
achroma
U
بی رنگی
ingrain
U
نخ رنگی
trichromat
U
سه رنگی
tinct
U
رنگی
coloration
U
رنگی
colored
U
رنگی
chromatic
U
رنگی
dichroism
U
دو رنگی
chromaticity
U
رنگی
dichromatism
U
دو رنگی
coloured
U
رنگی
discoloration
U
بی رنگی
say's law
U
عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
kinemacolour
U
سینمای رنگی
pallor
U
زرد رنگی
pastel
U
خمیرمواد رنگی
pastel
U
مداد رنگی
lake
U
لاک رنگی
lakes
U
لاک رنگی
vitta
U
نوار رنگی
pigments
U
ماده رنگی
pigment
U
ماده رنگی
unifiable
U
قابل هم رنگی
pencils
U
مداد رنگی
heliochrome
U
عکس رنگی
pencil
U
مداد رنگی
pencilling
U
مداد رنگی
stined glass
U
شیشه رنگی
pigmentation
U
رنگی شدن
dye stuff
U
ماده رنگی
dyestuff
U
ماده رنگی
pigment cell
U
یاخته رنگی
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
heliochrome
U
عکاسی رنگی
color trace recorder
U
رسام رنگی
blacker
U
سیاه رنگی
color printer
U
چاپگر رنگی
blacked
U
سیاه رنگی
black
U
سیاه رنگی
pigment dye
U
ماده رنگی
color graphics
U
گرافیک رنگی
photochromy
U
عکاسی رنگی
chromophotograph
U
عکس رنگی
photochrome
U
عکس رنگی
pentachromic
U
پنج رنگی
cingulum
U
خط رنگی ومارپیچ
paraffin wax
U
موم رنگی
colorant
U
مواد رنگی
color camera
U
دوربین رنگی
color code
U
رمز رنگی
aquarelle
U
نقاشی اب و رنگی
blackest
U
سیاه رنگی
opalescence
U
شیری رنگی
coloured cement
U
سیمان رنگی
colored pencil
U
مداد رنگی
colored glass
U
شیشه رنگی
ocellus
U
حلقه رنگی
chroma
U
مشخصههای رنگی
monotint
U
نگار یک رنگی
polychroism
U
چند رنگی
color television
U
تلویزیون رنگی
pleochroism
U
چند رنگی
monotint
U
عکس یک رنگی
chromatic aberration
U
خطای رنگی
oleograph
U
عکس رنگی
blacks
U
سیاه رنگی
aqua relle
U
نقاشی اب و رنگی
brinelling
U
دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
bow wave
U
موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
chromophore
U
گروه رنگی ملکول
pigmentary
U
رنگی رنگ دار
purpurin
U
ماده رنگی روناس
pullicate
U
یکجور دستمال رنگی
conventionalization
U
هم رنگی با ایین و رسوم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com