Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ford
U
قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
forded
U
قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
fords
U
قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
riverine
U
داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای
to suggest it is appropriate to do so
[matter]
U
پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد
[چیزی ]
at any price
U
بهر قسمت که باشد
concertina fold
U
قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
dag
U
قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
primes
U
عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
prime
U
عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
primed
U
عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
Could we have a table in the non-smoking section?
U
آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
fiscal station
U
قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
toxoplasmosis
U
عفونت انگلی پستانداران وپرندگان وانسان
linear
U
روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
fluvial
U
رودخانهای
rever
U
شط رودخانهای
riverain
U
رودخانهای
fluviatile
U
رودخانهای
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
riverine
U
رودخانهای رودمانند
subcritical flow
U
جریان رودخانهای
fluviatic
U
پیداشده رودخانه رودخانهای
mine sweeper inshore
U
مین روب رودخانهای
niagara nexus
U
رودخانهای درامریکای شمالی
niagaranexus
U
رودخانهای درامریکای شمالی
waterways
U
راه ابی مسیردریایی و رودخانهای
waterway
U
راه ابی مسیردریایی و رودخانهای
tidal river
U
رودخانهای که اب دریادرنزدیکی دهانه ان طغیان میکند
an open river
U
رودخانهای که یخ نبسته و برای گذرکردن ازاد است
trial and error
<idiom>
U
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
shoulders
U
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
piloting
U
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
expedient
<adj.>
U
مناسب
shapeable
U
مناسب
appropriate
<adj.>
U
مناسب
infelicitous
U
نا مناسب
irrelative
U
نا مناسب
incompetent
U
نا مناسب
relevant
U
مناسب
becoming
U
مناسب
oportuneness
U
مناسب
semblable
U
مناسب
optimum
U
مناسب
vantage
U
مناسب
fittest
U
مناسب
fits
U
مناسب
in point
U
مناسب
idoneous
U
مناسب
habile
U
مناسب
adequate
<adj.>
U
مناسب
useful
<adj.>
U
مناسب
close fit
U
مناسب
appropriate
[to]
<adj.>
U
مناسب
[به]
condign
U
مناسب
congurous
U
مناسب
euqal
U
مناسب
apposite
U
مناسب
fit
U
مناسب
acceptable
<adj.>
U
مناسب
proper
U
مناسب
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
U
مناسب
functional
<adj.>
U
مناسب
practical
<adj.>
U
مناسب
purpose-built
<adj.>
U
مناسب
adaptations
U
مناسب
adaptation
U
مناسب
purposeful
<adj.>
U
مناسب
fitting
U
مناسب
purposive
<adj.>
U
مناسب
utile
[archaic]
[useful]
<adj.>
U
مناسب
valuable
<adj.>
U
مناسب
accurate
[correct]
<adj.>
U
مناسب
good
[sufficient]
<adj.>
U
مناسب
satisfactory
<adj.>
U
مناسب
true
<adj.>
U
مناسب
real
<adj.>
U
مناسب
sufficient
<adj.>
U
مناسب
proper
<adj.>
U
مناسب
advantageous
<adj.>
U
مناسب
beneficial
<adj.>
U
مناسب
handy
[useful]
<adj.>
U
مناسب
exact
<adj.>
U
مناسب
helpful
<adj.>
U
مناسب
serviceable
<adj.>
U
مناسب
utilitarian
[useful]
<adj.>
U
مناسب
correct
<adj.>
U
مناسب
applicatory
<adj.>
U
مناسب
handy
<adj.>
U
مناسب
adaption
U
مناسب
tailored
U
مناسب
by fits and starts
U
مناسب
assorted
U
مناسب
pertain
U
مناسب
accomodating
U
مناسب
sufficing
<adj.>
U
مناسب
pertained
U
مناسب
convenient
<adj.>
U
مناسب
suitable
<adj.>
U
مناسب
pertains
U
مناسب
practicable
<adj.>
U
مناسب
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
fit
U
درخور مناسب
efficiently
U
به یک روش مناسب
the proper time to do a thing
U
موقع مناسب
appropriates
U
درخور مناسب
suitable conditions
U
شرایط مناسب
fittest
U
درخور مناسب
topicality
U
حالت مناسب
appropriated
U
درخور مناسب
fits
U
درخور مناسب
appropriate
U
درخور مناسب
it is unsuitable
U
مناسب نیست
accommodating
U
منزل مناسب
adaptable
U
مناسب سازوار
indispose
U
نا مناسب کردن
opportune
U
درخور مناسب
expedient
U
مناسب تهورامیز
fit like a glove
<idiom>
U
کاملا مناسب
appropriately
U
بطور مناسب
appropriating
U
درخور مناسب
opportuneness
U
مورد مناسب
long
U
مناسب بودن
materials
U
اصولی مناسب
material
U
اصولی مناسب
prompt deployment
U
گسترش مناسب
proportional spacing
U
فضادهی مناسب
long-
U
مناسب بودن
longed
U
مناسب بودن
wintery
U
مناسب زمستان
adequate
U
بسنده مناسب
apt
U
مناسب شایسته
shapable
U
مناسب موزون
longs
U
مناسب بودن
pull the plug
<idiom>
U
شغل مناسب
moderating
U
میانه رو مناسب
longest
U
مناسب بودن
longer
U
مناسب بودن
expedients
U
مناسب تهورامیز
goodness of fit
U
برازش مناسب
seem
U
مناسب بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com