Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subdevice
U
قسمت کردن مجدد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
excess loss cover
U
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
charges
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
re endorsement
U
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
regenerating
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
harder
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
reload
U
پر کردن مجدد
reloads
U
پر کردن مجدد
reloading
U
پر کردن مجدد
reloaded
U
پر کردن مجدد
relayed
U
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relay
U
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relays
U
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
subdevice
U
بخش کردن مجدد
redesign
U
طراحی مجدد کردن
reconditioning
U
شرطی کردن مجدد
remelt
U
ذوب کردن مجدد
reproductions
U
تولید کردن مجدد
reprecipitation
U
رسوب کردن مجدد
reproduction
U
تولید کردن مجدد
refers
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
referred
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
reflow
U
فروکش کردن جریان مجدد
recapitalize
U
سرمایه گذاری مجدد کردن
refer
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
rework
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworks
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
retrieve
U
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
reworked
U
برای کاربرد مجدد آماده کردن
retrieved
U
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieves
U
اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reboot
U
بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
fraction
U
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fractions
U
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
nonerasable storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
write permit ring
U
چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
staging base
U
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
rearming
U
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
sects
U
قسمت کردن
whack up
U
قسمت کردن
divide
U
قسمت کردن
divides
U
قسمت کردن
partitions
U
قسمت کردن
pouf
U
قسمت پف کردن
partition
U
قسمت کردن
sect
U
قسمت کردن
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
departmentalize
U
بچند قسمت کردن
tierce
U
به سه قسمت تقسیم کردن
partitioning
U
قسمت بندی کردن
autos
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
quarter
U
به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
head off
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
trims
U
هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
head down
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
trim
U
هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trimmest
U
هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
denationalization
U
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
outsides
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outside
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
poops
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poop
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
war head
U
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
garbage
U
سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
choke bore
U
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
DVD
U
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
furthermore
U
مجدد
second
U
مجدد
further on
U
مجدد
further
U
مجدد
furthering
U
مجدد
furthers
U
مجدد
seconding
U
مجدد
renewed
U
مجدد
seconded
U
مجدد
furthered
U
مجدد
reflorescence
U
مجدد
seconds
U
مجدد
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
recompile
U
کامپایل مجدد
retaken
U
گرفتن مجدد
remanded
U
بازداشت مجدد
regeneracy
U
تولید مجدد
remanding
U
بازداشت مجدد
remands
U
بازداشت مجدد
regelation
U
انجماد مجدد
reentrance
U
دخول مجدد
restatement
U
بیان مجدد
recaption
U
توقیف مجدد
comebacks
U
دستیابی مجدد
reformat
U
فرمت مجدد
reexport
U
صادرات مجدد
restatements
U
بیان مجدد
retaking
U
گرفتن مجدد
retakes
U
گرفتن مجدد
reactivation
U
فعالیت مجدد
reapparition
U
فهور مجدد
redirection
U
راهنمایی مجدد
rededication
U
تقدیم مجدد
rededication
U
اهدا مجدد
reallocation
U
تخصیص مجدد
reversion
U
ترجمه مجدد
reconveyance
U
اعاده مجدد
reconviction
U
محکومیت مجدد
recoupment
U
کسب مجدد
reassurances
U
اطمینان مجدد
recrystallization
U
تبلور مجدد
reassurance
U
اطمینان مجدد
repayment
U
پرداخت مجدد
repayments
U
پرداخت مجدد
recreations
U
خلق مجدد
comeback
U
دستیابی مجدد
restoration
U
استقرار مجدد
re establishment
U
تاسیس مجدد
retake
U
گرفتن مجدد
re attachment
U
توقیف مجدد
re-runs
U
نمایش مجدد
re-running
U
نمایش مجدد
re-run
U
نمایش مجدد
retrial
U
ازمایش مجدد
reenlistment
U
سربازگیری مجدد
remand
U
بازداشت مجدد
reconversion
U
گرایش مجدد
re-ran
U
نمایش مجدد
reeducation
U
تربیت مجدد
reebtry
U
تملک مجدد
re claim
U
تقاضای مجدد
reconditioning
U
تعمیر مجدد
reebtry
U
دخول مجدد
reebtry
U
ورود مجدد
crossecheck
U
مقابله مجدد
recreation
U
خلق مجدد
resale
U
حراج مجدد
resurvey
U
بررسی مجدد
rally
U
اجتماع مجدد
redrawn
U
رسم مجدد
rallies
U
اجتماع مجدد
rallied
U
اجتماع مجدد
redraws
U
رسم مجدد
reinforcement
U
وضع مجدد
redrew
U
رسم مجدد
repaint
U
رسم مجدد
redistribution
U
توزیع مجدد
resurgence
U
طغیان مجدد
reload
U
بارکردن مجدد
reloaded
U
بارکردن مجدد
redrawing
U
رسم مجدد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com