English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
lithosphere U قسمت سخت زمین
medice U قسمت میانی زمین
center ice U قسمت بی طرف زمین
subgrade U قسمت زیربنای زمین یاصخره
half court U قسمت سرویس زمین تنیس
land crab n U خرچنگی که در زمین زندگی میکند ولی در دریا تخم می ریزد
bunkers U قسمت بدون چمن زمین گلف
bunker U قسمت بدون چمن زمین گلف
forecourt U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
nine U قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
forecourts U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
neocene U قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی
nines U قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
boxes U هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
box U هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
irrigable area U زمین قابل ابیاری
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
arable U قابل زرع زمین مزروعی
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
crofts U زمین قابل کشت پیوسته بخانه
croft U زمین قابل کشت پیوسته بخانه
hazard U امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded U امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding U امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazards U امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
scrubs U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbed U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbing U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrub U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
outfield U محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
geometrical percentage U درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
autumn U اخرین قسمت سومین دوره زندگی
autumns U اخرین قسمت سومین دوره زندگی
liveable U قابل زندگی
livable U قابل زندگی
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grazes U زمین
soils U زمین
ground line U خط زمین
floor U کف زمین
ground surface U کف زمین
earths U زمین
real estate U زمین
earthing U زمین
terrain U زمین
land n U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
earth U زمین
graze U زمین
rooter U زمین کن
grazed U زمین
this earthly round U زمین
norland U زمین
aerospace U جو زمین
ground U کف زمین
acre U زمین
soiling U زمین
cinder tracks U زمین دو
domain U زمین
extra terrestrial U زمین
acres U زمین
domains U زمین
soil U زمین
fields U زمین
geodetically U زمین
cinder track U زمین دو
fielded U زمین
ground U زمین
floored U کف زمین
floors U کف زمین
globes U زمین
ground U : زمین
lackland U بی زمین
globe U زمین
tellus U زمین
grass roots U کف زمین
floor U کف زمین
land U زمین
field U زمین
earthing strap U تسمه زمین
grids U زمین فوتبال
earthmoving U حرکت زمین
earthward U بسوی زمین
downfield U زمین حریف
real estate U خرید زمین
real estate U معاملات زمین
contour U عوارض زمین
grid U زمین فوتبال
shelling U قشر زمین
the corner's of the earth U کدانهای زمین
earthling U اهل زمین
earthward U بطرف زمین
underground water U اب درون زمین
earthwards U سوی زمین
earthwards U بطرف زمین
geoid U زمین وار
terrestrial U زمین خاکی
sidelining U خط کنار زمین
sidelined U خط کنار زمین
shell U قشر زمین
palsy U زمین گیری
sideline U خط کنار زمین
sidelines U خط کنار زمین
landward U بسوی زمین
level land U زمین مسطح
geological U زمین شناختی
rolling country U زمین پوشیده
rootle U زمین راباپوزکندن
earth electrode U الکترد زمین
earth current U برق زمین
savannah U زمین هموار
landscaping U نمای زمین
grounding U زمین کردن
grounding U ایجاد زمین
landscapes U نمای زمین
circumnavigate U زمین رادورزدن
woodlands U زمین جنگلی
ground level U تراز زمین
field hockey U زمین هاکی
landfall U ریزش زمین
levelling rod U زمین پیمایی
earth science U زمین شناسی
earth socket پریز زمین
earth excavating U حفاری زمین
terrene U زمین سرزمین
west U مغرب زمین
ground level U سطح زمین
woodland U زمین جنگلی
landfalls U ریزش زمین
foreland U زمین جلوامده
landscaped U نمای زمین
landscape U نمای زمین
earth terminal U ترمینال زمین
natural ground U زمین طبیعی
terrain features U عوارض زمین
geochemistry U زمین شیمی
drill harrow U زمین صاف کن
terrestrian ecosystem U اکوسیستم زمین
earthing U اتصال زمین
geodesy U زمین سنجی
geological U زمین شناسی
shells U قشر زمین
earth crust U پوسته زمین
earth's attraction U ربایش زمین
savannahs U زمین هموار
savannas U زمین هموار
one's native soil U میهن زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com