English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the rear of a house U قسمت عقب یا پشت خانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
woodwork U قسمت چوبی خانه
Other Matches
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb U خانه خانه کردن
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
range U یک خانه یا تعدادی خانه
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
cells U خانه
domicile U خانه
domiciles U خانه
checkered U خانه خانه
cell U خانه
alveolate U خانه خانه
cellular U خانه خانه
honeycomb U خانه خانه
her house U خانه ان زن
double-fronted U خانه دو در
her house U خانه اش
rooms U خانه
furnace house U خانه
honeycombs U خانه خانه
housing U خانه ها
door-to-door U خانه به خانه
i was under his roof U در خانه
dwelling U خانه
cloisonne U خانه خانه
dwellings U خانه
cellulated U خانه خانه
lares U خانه
door to door U خانه به خانه
roommate U هم خانه
room U خانه
roommates U هم خانه
materfamilias U زن خانه
houseless U بی خانه
lar U خانه
shack U خانه
tersellated U خانه خانه
pigeon-hole U خانه
pigeon-holes U خانه
house U خانه
houseroom U جا در خانه
quarterage U خانه
pigeon hole U خانه
lodges U خانه
lodged U خانه
homes U خانه
shacks U خانه
socket خانه
lodge U خانه
home U خانه
sockets U خانه
within doors U در خانه
pied-a-terre U خانه
housed U خانه
unsheltered <adj.> U بی خانه
houses U خانه
pieds-a-terre U خانه
hermitage U خانه زاهد
mobile home U خانه متحرک
mobile homes U خانه متحرک
laundry U رختشوی خانه
villas U خانه ییلاقی
domestic U خانه دار
farmhouse U خانه رعیتی
villa U خانه ییلاقی
statehouse U خانه ملت
builders U خانه ساز
statehouses U خانه ملت
farm house U خانه رعیتی
builder U خانه ساز
quit U تخلیه خانه
menage U خانه داری
farmhouses U خانه رعیتی
boy U خانه شاگرد
housekeeping U خانه داری
farm-house U خانه رعیتی
trays U جعبه دو خانه
English cottage U خانه ویلایی
observatory U رصد خانه
refineries U تصفیه خانه
schoolhouses U خانه مدیراموزشگاه
roofs U بام خانه
refinery U تصفیه خانه
schoolhouse U خانه مدیراموزشگاه
houseboats U خانه قایقی
canteen U سفره خانه
quitting U تخلیه خانه
hovels U خانه رعیتی
boys U خانه شاگرد
observatories U رصد خانه
tray U جعبه دو خانه
canteens U سفره خانه
furniture U اثاث خانه
cottage U خانه روستایی
hovel U خانه رعیتی
cottages U خانه روستایی
houseboat U خانه قایقی
roof U بام خانه
armoury U اسلحه خانه
town houses U خانه شهری
housemen U اهل خانه
housemen U مستخدم خانه
housewife U زن خانه دار
housewife U خانم خانه
housewives U زن خانه دار
housewives U خانم خانه
town house U خانه شهری
dovecots U خانه کبوتران
dovecotes U خانه کبوتران
tanneries U دباغ خانه
tannery U دباغ خانه
housemen U مرد خانه
houseman U مستخدم خانه
housing U خانه سازی
dispensaries U نقاهت خانه
dispensary U نقاهت خانه
householder U خانه دار
householder U مالک خانه
householders U خانه دار
householders U مالک خانه
darkroom U تاریک خانه
darkrooms U تاریک خانه
houseman U مرد خانه
houseman U اهل خانه
dovecote U خانه کبوتران
next door U خانه پهلویی
closet U صندوق خانه
pantries U ابدار خانه
pantry U ابدار خانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com