Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
off
U
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
right court
U
زمین سرویس سمت راست
deuce court
U
زمین سرویس سمت راست تنیس
bags
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bag
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
center ice
U
قسمت بی طرف زمین
lithosphere
U
قسمت سخت زمین
medice
U
قسمت میانی زمین
subgrade
U
قسمت زیربنای زمین یاصخره
half court
U
قسمت سرویس زمین تنیس
bunker
U
قسمت بدون چمن زمین گلف
bunkers
U
قسمت بدون چمن زمین گلف
alley
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
forecourts
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourt
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
neocene
U
قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی
nines
U
قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
nine
U
قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
box
U
هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
boxes
U
هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
hazards
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazard
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
outpart
U
قسمت بیرونی یا دوردست
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
outfield
U
محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
chinaman
U
زمین خوردن و بلند شدن توپ توپ انداز چپ- دست بطرف توپزن راست دست
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
model geometric
U
یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
lackland
U
بی زمین
earthing
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
globes
U
زمین
cinder tracks
U
زمین دو
cinder track
U
زمین دو
soils
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
real estate
U
زمین
domains
U
زمین
domain
U
زمین
rooter
U
زمین کن
tellus
U
زمین
soiling
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
fields
U
زمین
acres
U
زمین
this earthly round
U
زمین
fielded
U
زمین
ground
U
کف زمین
ground
U
: زمین
acre
U
زمین
grazes
U
زمین
soil
U
زمین
land n
U
زمین
geodetically
U
زمین
graze
U
زمین
field
U
زمین
grazed
U
زمین
ground
U
زمین
floored
U
کف زمین
terrain
U
زمین
floors
U
کف زمین
earths
U
زمین
norland
U
زمین
globe
U
زمین
earth
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
ground line
U
خط زمین
land
U
زمین
floor
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
block
U
قطعه زمین
key terrain
U
زمین مهم
hard ground
U
زمین سخت
land tax
U
مالیات زمین
blocked
U
قطعه زمین
graze
U
نزدیک به زمین
blocks
U
قطعه زمین
ground wire
U
سیم زمین
land of promise
U
زمین موعود
grazed
U
نزدیک به زمین
land tax
U
مالیات بر زمین
geodesy
U
زمین سنجی
hard soil
U
زمین سفت
hardpan
U
زمین سفت
foreland
U
زمین جلوامده
grazes
U
نزدیک به زمین
landed a
U
ملک زمین
flat ground
U
زمین مسطح
land restoration
U
بازسازی زمین
flat ground
U
زمین تخت
geostrategy
U
زمین شناسی
half court
U
زمین سرویس
sites
U
زمین ساختمانی
earthmoving
U
حرکت زمین
earthwards
U
سوی زمین
earthward
U
بطرف زمین
artificial ground
U
زمین مصنوعی
earthward
U
بسوی زمین
earthling
U
اهل زمین
earthing strap
U
تسمه زمین
halfway line
U
خط میانه زمین
earthwards
U
بطرف زمین
elevated ground
U
زمین بلند
field of play
U
زمین بازی
feature line
U
خط عوارض زمین
hard ground
U
زمین سفت
site
U
زمین ساختمانی
grounding conductor
U
سیم زمین
ground zero
U
صفر زمین
emblements
U
حاصل زمین
sited
U
زمین ساختمانی
grounding brush
U
زغال زمین
emblements
U
محصول زمین
land alide
U
لغزش زمین
groundskeeper
U
متصدی زمین
geochemistry
U
زمین شیمی
harrower
U
زمین صاف کن
away
U
زمین حریف
impermeable ground
U
زمین ناتراوا
glebe
U
زمین وقف
investigation of foundation conditions
U
شناسایی زمین پی
invalidism
U
زمین گیری
key terrain
U
زمین حساس
ground conection
U
اتصال زمین
geotropism
U
زمین گرایی
geotaxis
U
زمین گرایی
speculator
U
زمین خوار
speculators
U
زمین خوار
ground potential
U
پتانسیل زمین
lacrosse field
U
زمین لاکراس
surveying
U
زمین پیمایی
surveying
U
زمین پیمائی
inductive earthing
U
زمین القائی
campaigns
U
زمین مسطح
campaigning
U
زمین مسطح
soccer field
U
زمین فوتبال
gridition
U
زمین فوتبال
gridiron
U
زمین فوتبال
greenside
U
در مجاورت زمین
fluke
U
زمین گیر
flukes
U
زمین گیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com