Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dag
U
قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flews
U
قسمت اویخته لب بالای سگ
flap
U
قسمت اویخته هر شیئی
flaps
U
قسمت اویخته هر شیئی
flapped
U
قسمت اویخته هر شیئی
flap
U
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flaps
U
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flapped
U
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
giants stride
U
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
lobe
U
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobes
U
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
at any price
U
بهر قسمت که باشد
nutant
U
سرازیر اویخته زیور اویخته
primes
U
عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
primed
U
عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
prime
U
عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
fiscal station
U
قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
ford
U
قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
Could we have a table in the non-smoking section?
U
آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
forded
U
قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
fords
U
قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
linear
U
روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
foot
U
قسمت پایین چیزی
crosspiece
U
قسمت افقی وعرضی هر چیزی
thumbnails
U
هر چیزی که باندازه ناخن باشد
sites
U
محلی که پایه چیزی باشد
sited
U
محلی که پایه چیزی باشد
site
U
محلی که پایه چیزی باشد
thumbnail
U
هر چیزی که باندازه ناخن باشد
cessionary
U
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
top
U
بخش ای که در بالاترین قسمت چیزی قرار دارد
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
crutch
U
هر عضویا چیزی که کمک ونگهدارچیزی باشد
crutches
U
هر عضویا چیزی که کمک ونگهدارچیزی باشد
raee show
U
نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
contents
U
محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
fiefdoms
U
هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
fiefdom
U
هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
to feel like something
U
احساس که شبیه به چیزی باشد کردن
[مثال پارچه]
scrap heap policy
U
رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
throw the baby out with the bathwater
<idiom>
U
(تروخشک باهم میسوزد)کل چیزی رادور ریختن به خاطر خرابی یک قسمت آن
long shot
<idiom>
U
شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
hereditaments
U
هر چیزی که قابل ارث گذاشتن باشد مال موروثی میراث
exception
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exceptions
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
ingrowth
U
رشد ازدرون چیزی که درتوی چیزدیگری روییده یا فرورفته باشد
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
to suggest it is appropriate to do so
[matter]
U
پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد
[چیزی ]
apomict
U
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
CD quality
U
چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
pocket piece
U
سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
commodity
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
off print
U
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
commodities
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
shoulders
U
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
hybrid
U
چیزی که از چندجزء ناجورساخته شده باشدکلمهای که اجزاء ان اززبانهای مختلف تشکیل شده باشد
implicit function
U
معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
dropper
U
اویخته
flapping
U
اویخته
overhung
U
اویخته
pendent
U
اویخته
hung
U
اویخته
penduline
U
اویخته
pensile
U
اویخته
flappy
U
اویخته
droppers
U
اویخته
poutingly
U
با لب اویخته
suspended
U
اویخته
pendant
U
اویخته
pendants
U
اویخته
underhung
U
اویخته
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
beetles
U
اویخته شدن
down in the mouth
U
لب و لوچه اویخته
flapped
U
اویخته وشل
beetle
U
اویخته شدن
suspended ceiling
U
سقف اویخته
cat walk
U
راه رو اویخته
flaps
U
اویخته وشل
pendentive dome
U
گنبد اویخته
suspensed load
U
بار اویخته
chap fallen
U
لب ولوچه اویخته
pendulums
U
جسم اویخته
pendulum
U
جسم اویخته
punka
U
بادبزن اویخته
lappet
U
گوشت اویخته
flap eared
U
اویخته گوش
flap
U
اویخته وشل
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
lobbing
U
گوشت یا پوست اویخته
lobbed
U
گوشت یا پوست اویخته
penduline
U
دارای اشیان اویخته
lobs
U
گوشت یا پوست اویخته
flaccid
U
چروک شده اویخته
lob
U
گوشت یا پوست اویخته
lappet
U
لبه اویخته کلاه
thrum
U
ریشه یانخ اویخته
dolman sleeve
U
استین گشاد و اویخته
lop eared
U
دارای گوش اویخته
lopeared
U
دارای گوشهای اویخته
trussing
U
بدار اویخته شدن خرپا
drop leaf
U
رومیزی اویخته از اطراف میز
to poke one's head
U
با سرپایین اویخته راه رفتن
lobated
U
دارای غبغب یازائده اویخته
dipping sonar
U
سونار اویخته از هواپیما یاهلیکوپتر
pensile birds
U
پرندگانی که اشیانه اویخته میسازند
pendulously
U
بطور اویخته یا تاب خور
lobate
U
دارای غبغب یازائده اویخته
truss
U
بدار اویخته شدن خرپا
trussed
U
بدار اویخته شدن خرپا
trusses
U
بدار اویخته شدن خرپا
breasted transmitter
U
میکروفونی که به گردن اویخته میشود
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hanging
U
بدار زدن چیز اویخته شده
slouch hat
U
کلاه لبه پهن ولبه اویخته
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
mastiffs
U
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
pinup girl
U
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
pantaloon
U
پیر مرد عینکی شلوار اویخته دلقک
valances
U
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
mastiff
U
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
valences
U
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
valance
U
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
lugsail
U
بادبان چهارگوشی که بطوراریب به زورق یا قایق اویخته شود
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
crosshead
U
وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
jackrabbit
U
نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
sabretache
U
خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
slack
U
دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
slacks
U
دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
slackest
U
دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
lightest
U
چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
lighted
U
چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
light
U
چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
pouter
U
لب ولوچه دار دارای لب ولوچه اویخته
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
to appreciate something
U
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
enclose
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com