Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crankcase bottom o.lower half
U
قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oil pan
U
محفظه کارتر
crankcase
U
محفظه کارتر پوسته میل لنگ
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
staddle
U
قسمت تحتانی
pile foot
U
قسمت تحتانی شمع
crankcase upper half
U
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
multi chamber
U
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber
U
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
oil pan
U
کارتر
crankcase
U
کارتر
crankcase sump
U
کارتر
oil sump
U
کارتر
carter
U
جعبه کارتر
crankcase
U
جعبه کارتر
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
crankcase ventilator
U
هواکش کارتر اتومبیل
oil pan
U
جعبه کارتر خودرو
Jimmy Carter has cancer.
U
جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
inferiors
U
تحتانی
subjecent
U
تحتانی
bottoms
U
کف تحتانی
lower limit
U
حد تحتانی
bottom
U
کف تحتانی
inferior
U
تحتانی
underpart
U
بخش تحتانی
lower floor
U
طبقه تحتانی
undercurrent
U
جریان تحتانی
bottom die
U
حدیده تحتانی
undercurrents
U
جریان تحتانی
base ignition
U
احتراق تحتانی
beneath
U
تحتانی تحت نفوذ
garboard strake
U
باریکه تحتانی ناو
paraplegia
U
فلج اندامهای تحتانی
hemline
U
لبه انتهای تحتانی لباس وپیراهن وکت
mammatus
U
ابرهای کومولوس بابرجستگیهای اونگی در سطح تحتانی
hemlines
U
لبه انتهای تحتانی لباس وپیراهن وکت
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
biconvex
U
بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
bow string truss
U
خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
kruger flap
U
فلپی در لبه حمله که بخشی از سطح تحتانی بال را تشکیل میدهد
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
cavities
U
محفظه
envelope
U
محفظه
envelopes
U
محفظه
cavity
U
محفظه
lacuna
U
محفظه
enclosure
U
محفظه
container
U
محفظه
guard assembly
U
محفظه
housing
U
محفظه
incasement
U
محفظه
encasement
U
محفظه
chambers
U
محفظه
enclosures
U
محفظه
chamber
U
محفظه
containers
U
محفظه
combustion area
U
محفظه احتراق
primer pouch
U
محفظه چاشنی
combustion chamber
U
محفظه احتراق
gas chambers
U
محفظه باروت
ootheca
U
محفظه تخم
breech recess
U
محفظه کولاس
pinches
U
پایه محفظه
pinch
U
پایه محفظه
resonating cavity
U
محفظه تشدید
gas chamber
U
محفظه باروت
mould cavity
U
محفظه قالب
shield
U
محفظه سپرشدن
shields
U
محفظه سپرشدن
combustor
U
محفظه احتراق
computer enclosure
U
محفظه کامپیوتر
intake chamber
U
محفظه ورودی
incubator
U
محفظه رشد
incubators
U
محفظه رشد
system unit
U
محفظه سیستم
breech ring
U
محفظه کولاس
potpourri
U
محفظه عطر
cases
U
فرف محفظه
potpourris
U
محفظه عطر
starting chamber
U
محفظه استارت
circular cell
U
محفظه گرد
card cage
U
محفظه کارت
air chamber
U
محفظه هوا
case
U
فرف محفظه
breech
U
محفظه کولاس
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
reliquary
U
محفظه عتیقه باقیمانده
hoppers
U
محفظه خوراک دستگاه
gas port
U
محفظه عبور گاز
chamber furnace
U
کوره محفظه دار
carter
U
محفظه میل لنگ
low pressure casing
U
محفظه ی فشار ضعیف
crankcase
U
محفظه میل لنگ
disk unit enclosure
U
محفظه واحد دیسک
acoustical sound enclosure
U
محفظه عایق صوتی
breech chamber
U
محفظه خرج انفجار
floppy disk case
U
محفظه فلاپی دیسک
reliquaries
U
محفظه عتیقه باقیمانده
gas chamber
U
محفظه اعدام با گاز
hopper
U
محفظه خوراک دستگاه
reaction chamber
U
محفظه فعل و انفعال
caisson
U
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
to tip something into a container
[British E]
U
چیزی را در محفظه ای ریختن
gas chambers
U
محفظه اعدام با گاز
gasholders
U
محفظه نگاهداری گاز
canisters
U
محفظه گلوله افشان
gasholder
U
محفظه نگاهداری گاز
canister
U
محفظه گلوله افشان
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
dewar
U
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
burner cans
U
محفظه احتراق موتورهای توربینی
house
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
crankcase supercharger
U
سوپرشارژر محفظه میل لنگ
ignitor
U
محفظه حامل باروت اشتعال
housed
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
rhumbatron
U
نوع متداول محفظه تشدید
cavities
U
سوراخ حفره یا محفظه قالب
can annular
U
محفظه احتراق حلقوی شکل
cannular
U
محفظه احتراق حلقوی شکل
houses
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
cavity
U
سوراخ حفره یا محفظه قالب
Thermoses
U
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
cartridge
U
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
vault storage
U
محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
Thermos
U
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
time capsule
U
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
ccd
U
محفظه هایی برای ذخیره داده
cartridges
U
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
flooder
U
غرق کننده محفظه مین زیرابی
crankcase explusion
U
سرو صدای داخل محفظه لنگ
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
panels
U
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
panel
U
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
to break into something
U
از محفظه ای
[با زور وارد شدن و]
دزدی کردن
underpass
U
گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
base plug
U
درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
underpasses
U
گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
base ring
U
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
burner compartment
U
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
interior label
U
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
toner
U
محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
cartridge
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
charactristic lenght
U
نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
cartridges
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
residence time
U
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
multipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
vapor pressure
U
فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
plenum chamber
U
محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
carbon tracking
U
باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
helmzhold resonator
U
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
ignite
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
electrostatic
U
محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
slaved
U
محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaving
U
محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com