English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bank U قسمت برجسته سر پیچ
banks U قسمت برجسته سر پیچ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
oversailing of facade U قسمت برجسته یا پیش امده بنا
Other Matches
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
salience U نکته برجسته موضوع برجسته
embossment U نقوش برجسته برجسته کاری
supereminent U برجسته فوق العاده برجسته
bas relif U حجاری ونقوش برجسته برجسته
saliency U نکته برجسته موضوع برجسته
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
stereograph U نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
repousse U برجسته نمایاحکاکی برجسته
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
raised U برجسته
striking U برجسته
strikingly U برجسته
relievo U برجسته
relief emboss U برجسته
in relief U برجسته
illustrious U برجسته
dominant U برجسته
stereometric U برجسته
stereometric U خط برجسته
rilievo U برجسته
prosilient U برجسته
of d. U برجسته
convex U برجسته
outstandingly U برجسته
masterwork U برجسته
laureate U برجسته
kenspeckle U برجسته
eminent U برجسته
illustrous U برجسته
conspicuous U برجسته
prominent U برجسته
pre eminent U برجسته
overriding U برجسته
noted U برجسته
salient U برجسته
pre-eminent U برجسته
outstanding U برجسته
primed U برجسته
predominant U برجسته
mainlined U برجسته
mainline U برجسته
primes U برجسته
torose U برجسته
distinguished U برجسته
cordon bleu U برجسته
mainlining U برجسته
mainlines U برجسته
prime U برجسته
staring U برجسته
ridged U برجسته
starring U برجسته
illustrated U برجسته
par excellence U برجسته
crowned U برجسته
mezzo rillievo U نیم برجسته
bas-reliefs U نقش کم برجسته
notbility U شخص برجسته
boss U ارباب برجسته
topography U برجسته نگاری
magnific U معروف برجسته
projects U برجسته بودن
basso relief U برجسته کوتاه
bas relief U برجسته کوتاه
bossed U ارباب برجسته
projected U برجسته بودن
project U برجسته بودن
bas-relief U برجسته کاری
bas-relief U برجسته کوتاه
bas relif U نقش کم برجسته
palmy U برجسته کامیاب
bas relif U نقوش برجسته
bas relief U نقش کم برجسته
distinguished U برجسته مهم
laureatel U شاعر برجسته
contour map U نقشه برجسته
to create an image for oneself as somebody U برجسته شدن
front face U سطح برجسته
embossed alphabet U الفبای برجسته
aegicrane U آذین برجسته سر
premiers U هنرپیشه برجسته
aegicranium U آذین برجسته سر
fash butt welding U جوش برجسته
relief U برجسته کاری
exaggerated stereoscopy U برجسته بین
half relief U نیم برجسته
mezzo relief U نیم برجسته
poet laureate U شاعر برجسته
in relief U بطور برجسته
predominantly U بطور برجسته
illustriously U برجسته وار
premier U هنرپیشه برجسته
high relief U نقوش برجسته
drop shadow U سایه برجسته
effigies U تصویر برجسته
egregious U برجسته نمایان
effigy U تصویر برجسته
emboss U برجسته کردن
contour U نقشه برجسته
bas-relief U نقش کم برجسته
relief map U نقشه برجسته
premiere U هنرپیشه برجسته
leading U عمده برجسته
stand out U برجسته عالی
stand out U برجسته بودن
acrography U گچ کاری برجسته
personage U شخص برجسته
premiered U هنرپیشه برجسته
smatt U برجسته زیرکانه
premieres U هنرپیشه برجسته
premiering U هنرپیشه برجسته
signally U بطور برجسته
stereoscopic U برجسته بین
signalize U برجسته کردن
swell U برجسته شیک
topographic map U نقشه برجسته
eminently U بطور برجسته
to make one's mark U برجسته شدن
to put forward U برجسته نمودارکردن
to stand out U برجسته بودن
stucco relief U گچبریهای برجسته
stereoscopics U برجسته نمایی
stereoscopic U برجسته بینی
embossed U برجسته شده
affigy U تصویر برجسته
bossing U ارباب برجسته
bosses U ارباب برجسته
milestone U مرحله برجسته
milestones U مرحله برجسته
humdinger U تفوق برجسته
piece de resistance U فقره برجسته
relievo U برجسته کاری
bas-reliefs U برجسته کوتاه
anaglyph U حجاری برجسته
anaglyph U تزئینات برجسته
relief emboss U نقشه برجسته
cordon bleu U آدم برجسته
raised shoulder U شانه برجسته
humdingers U تفوق برجسته
projection welding U جوش برجسته
relief U حجاری برجسته
raised figure طرح برجسته
feats U کار برجسته
feat U کار برجسته
swells U برجسته شیک
personages U شخص برجسته
swelled U برجسته شیک
salient pole U قطب برجسته
alto relievo U برجسته بلند
saleint U برجسته چشمگیر
tyupical U نوبهای برجسته
saleintiant U برجسته چشمگیر
bell-cast U [لبه ی برجسته بام]
bosomed U دارای سینه برجسته
inconspicuous U غیر برجسته کمرنگ
biggest U ستبر ادم برجسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com