English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
calipash U قسمت بالای کاسه لاک پشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flews U قسمت اویخته لب بالای سگ
ascender U قسمت بالای حروف کوچک
space above property U فضای قسمت بالای ملک
up stream U بالارود در قسمت بالای نهر
topsides U قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
giants stride U تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
There are wheels within wheels . U کاسه ای زیر نیم کاسه است
pile U گوشت فرش [قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
salachak U فرش محرابی یموتی [این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
popped U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
transom U پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
chalice U کاسه
pappus U کاسه گل
calix U کاسه گل
calyx U کاسه گل
crania U کاسه سر
skull U کاسه سر
skulls U کاسه سر
cranium U کاسه سر
lump sum U یک کاسه
craniums U کاسه سر
lump sums U یک کاسه
chalices U کاسه
bowl کاسه
mazard U کاسه
in a lump sum U یک کاسه
bowls U کاسه
cotyla U کاسه
socket کاسه
cupule U کاسه
drinking cup U کاسه
sockets U کاسه
messmate U هم کاسه
calycle U کاسه گل
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
parasitism U کاسه لیسی
knee cap U کاسه زانو
glene U کاسه چشم
knee pan U کاسه زانو
A bowl hotter than the soup it contains. <proverb> U کاسه از آش گرمتر.
puppet U کاسه لیس
cat's paw U کاسه لیس
lickspittle U کاسه لیس
loricate U کاسه دار
kneepan U کاسه زانو
doormat U کاسه لیس
stooge U کاسه لیس
hard shell U کاسه دار
kegler U کاسه ساز
minion U کاسه لیس
patella U کاسه زانو
ball bearing U کاسه ساچمه
ball bearings U کاسه ساچمه
eye socket کاسه چشم
toady U کاسه لیس
fawner U کاسه لیس
brown-noser U کاسه لیس
suck-up U کاسه لیس
bootlicker U کاسه لیس
yes-man U کاسه لیس
turtleback U کاسه پشت
lickspittle U کاسه لیس
oil seal U کاسه نمد
patellae U کاسه زانو
eye sockets U کاسه چشم
kneecap U کاسه زانو
dipper stick U کاسه بیل
bowls U کاسه رهنما
eyehole U کاسه چشم
socket کاسه چشم
socket کاسه بندگاه
sockets U کاسه بندگاه
bowl U کاسه رهنما
cranial nerve U عصب کاسه سر
corolla U جام گل کاسه گل
craniography U شرح کاسه سر
husk U غلاف یا کاسه گل
sealings U کاسه نمدها
cup seal U بوبند کاسه
scutum U کاسه زانو
scal U کاسه نمد
stuffing box U کاسه نمد
eager beaver U کاسه گرم تر از اش
porringer U کاسه اش خوری
glene U کاسه مفصل
ass-kisser [American E] U کاسه لیس
husks U غلاف یا کاسه گل
arse-licker U کاسه لیس
seals U کاسه نمد
seal U کاسه نمد
kneecaps U کاسه زانو
brainpan U کاسه مغز
flower cup U غلاف کاسه گل
kiss-ass [American E] U کاسه لیس
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
inferior calyx U کاسه پایین افتاده
drinking vessel U فرف ابخوری کاسه
They put the blane on him . he was the scapegoat. U کاسه کوزه ها سر اوشکست
stifle bone U کاسه زانوی اسب
calipash U کاسه لاک پشت
labyrinth seal U کاسه نمد لایبرنت
sound bow U کاسه زنگ اخبار
toadyism U مداهنه کاسه لیسی
suborbital U زیر کاسه چشمی
She had three bowls of soup. U سه کاسه سوپ خورد
hardshell U کاسه دار سخت
porringer U کلاه کاسه مانند
sockets U سرپیچ کاسه چشم
patellate U مانند کاسه زانو
carapace U کاسه سنگ پشت
consolidated debt U بدهی یک کاسه شده
patellar U مانند کاسه زانو
housemaid's knee U اماس کاسه زانو
sycophancy U مفت خوری کاسه لیسی
testudineous U مانند کاسه سنگ پشت
there are wheels within wheels U زیرکاسه نیم کاسه است
testudinarious U مانند کاسه سنگ پشت
postorbital U واقع در پشت کاسه چشم
My patience has run out (is exhausted). U کاسه صبرم لبریز است
To go round hat in hand . U کاسه گدایی بدست گرفتن
testudinate U مانند کاسه سنگ پشت
on good turn deserves another U کاسه جایی رودکه بازاردقدح
supra orbital U واقع دربالای کاسه چشم
My patience is exhausted ( worn out ) . U کاسه صبرم لبریز شده
To hold out ones begging bowl . To send ( pass ) round the hat . U کاسه گدایی دست گرفتن
toady U کاسه لیس مداهنه کردن
infraorbital U واقع در زیر کاسه چشم
calipee U کاسه زیرین لاک پشت
incomplete flower U گلی که یکی ازچهارقسمت ان کاسه
inferior ovary U تخم دان پایین تر از کاسه
inferior calyx U کاسه پایین تر از تخم دان
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
More Catholic than the Pope . U کاسه داغ تر از آش ( دایه مهربانتر ازمادر )
guarding U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
corona borealis U کاسه یتیمان فکه اکلیل شامی
coronae borealis U کاسه یتیمان فکه اکلیل شامی
there is something in the wind U کاسهای زیر نیم کاسه است
memento mori U کاسه یاچیزدیگری که انسان رابیادمردن می اندازد
guards U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
throttle U عبور قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
belljar U نوعی فرف شیشهای مثل کاسه زنگ
shell U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
One good turn deserves another . U کاسه جایی رود که باز آید قدح
shelling U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shells U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
patelliform U مانند کاسه زانو بشکل قاب یا دوری یا طشت
cross bones U شکل استخوانهای ران که زیرشکل کاسه سرمیگذارندونشانه مرگ است
chevron seal U کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
upping U بالای
overhead U در بالای سر
oer U بالای
upped U بالای
up U بالای
atop of U در بالای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com