English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
windowsill U قسمت افقی لبه پنجره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
titles U میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
title U میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
crosspiece U قسمت افقی وعرضی هر چیزی
chimney-mantle U [قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
purline U قسمت افقی روی شاه تیر یا ستونها
purlin U قسمت افقی روی شاه تیر یاستونها
pan- U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
allege U [نازکترین قسمت دیوار بین لچکی زیر پنجره و کف]
cross-window U [پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
menus U لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menu U لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
planing U افقی سطح افق افقی کردن
planes U افقی سطح افق افقی کردن
levels U تراز سطح افقی افقی کردن
planed U افقی سطح افق افقی کردن
levelled U تراز سطح افقی افقی کردن
plane U افقی سطح افق افقی کردن
leveled U تراز سطح افقی افقی کردن
level U تراز سطح افقی افقی کردن
picture window U پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
sliding wedge U گاوه افقی یاکولاس افقی
double lancet U [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal U میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
cascading windows U چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
windowing U 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
transom U پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
throttling U عبور قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
horizontal U افقی
laterad U افقی
lateral U افقی
cross-beam U تیر افقی
crosscut saw U اره افقی بر
cross head U تیر افقی
horizontal boring U سوراخکاری افقی
horizontal U سطح افقی
cross beam U تیر افقی
cross level U افقی کردن
horizontal candlepower U شمع افقی
transom U الت افقی
brise-soleil U کرکره افقی
cross hatch U هاشور افقی
transom U وادار افقی
yardarm U بازوی افقی
trunnion U مفصل افقی
trunnion U پاشنه افقی
brise-soleil U پرده افقی
horizontal combination U ترکیب افقی
horizontal wedge U کولاس افقی
tier U ردیف افقی
tiers U ردیف افقی
straight U افقی بطورسرراست
straighter U افقی بطورسرراست
rhumb U دایره افقی
landscape orientation U تمایل افقی
horizontal scrolling U حرکت افقی
jack arch U طاق افقی
horizontal mobility U تحرک افقی
putlog or lock U تیر افقی
ordinate U حور افقی
horizontal pump U پمپ افقی
horizontal polarization U قطبش افقی
horizontal plane U صفحه افقی
transverse plane U صفحه افقی
plain coordinates U مختصات افقی
horizontal section U برش افقی
horizontal loading U کولاس افقی
horizontal crossbar U میله افقی
abscissa U محور افقی
horizontally U بطور افقی
abscissa U بعد افقی
horizontal disparity U ناهمخوانی افقی
horizontal wedge U گاوه افقی
horizontal growth U رشد افقی
horizontal hook U قلاب افقی
horizontal integration U ادغام افقی
straightest U افقی بطورسرراست
horizontal integration U انضمام افقی
horizontal cornice U رخ بام افقی
horizontal integration U تمرکز افقی
horizontal taping U مساحی افقی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
horizontal synchronizing U همزمان ساز افقی
crossbars U تیرک افقی دروازه
mean horizontal candlepower U شمع افقی متوسط
cross grinder U شاه تیر افقی
crossbar U تیرک افقی دروازه
grand pianos U پیانوی بزرگ و افقی
cross level U حباب تراز افقی
spar U ستون افقی [کشتی]
boom U ستون افقی [کشتی]
bars U میله افقی در پرش
x plates U صفحات انحراف افقی
bar U میله افقی در پرش
X coordinate U مختصات بردار افقی
x axis U بردار افقی گراف
laterad U واقع درخط افقی
lateralrelationship U نسبت در خط افقی از پهلو
grand piano U پیانوی بزرگ و افقی
horizontal social mobility U تحرک افقی اجتماعی
ridge pole U کش دیرک افقی چادر
surged U حرکات افقی اب دریا
breastsummer U تیر افقی سردر
horizontal loading U بارگیری افقی کشتیها
horizontal arch element U حلقه افقی قوس
roof tree U کش دیرک افقی چادر
horizon system of coordinates U دستگاه مختصات افقی
surge U حرکات افقی اب دریا
horizontal labor mobility U تحرک افقی کارگر
transom U الت افقی کمرکش
transverse adduction U نزدیک کردن افقی
common roof U تیرچه افقی خرپا
surges U حرکات افقی اب دریا
horizontal phase control U تنظیم فاز افقی
horizontal shearing stress U تنش برش افقی
horizontal loom U دار افقی [قالی]
vertical loom U دار افقی [قالی]
elevator U مکان افقی متحرک
elevators U مکان افقی متحرک
lateral U واقع درخط افقی
dragon-tie U تیر افقی گوشه ها
advection U جابجایی افقی هوا
horizontal stabilizer U مکان افقی ثابت
transverse abduction U دور کردن افقی
thirl U پنجره
sole plate U کف پنجره
window-sills U لب پنجره
window-sill U لب پنجره
sashes U پنجره
winnock U پنجره
sash U پنجره
peeper U پنجره
inlier U پنجره
casement U پنجره
cant bay window U کج پنجره
window U پنجره
biforis U دو پنجره
biforus U دو پنجره
casements U پنجره
yard U بازوی افقی دکل ناو
yards U بازوی افقی دکل ناو
boomed U تیر افقی وصل به بادبان
racing dive U شیرجه افقی دراغاز مسابقه
horizontal event numbering U شماره گذاری افقی وقایع
axis U برای مختصات افقی در گراف
ledgers U تیر افقی جلو چوبست
scans U یکی ازخط وط افقی فسفری
western roll U غلطیدن افقی از روی میله
ledger U تیر افقی جلو چوبست
booming U تیر افقی وصل به بادبان
scanned U یکی ازخط وط افقی فسفری
scan U یکی ازخط وط افقی فسفری
booms U تیر افقی وصل به بادبان
transit compass U الت سنجش گوشههای افقی
boom U تیر افقی وصل به بادبان
crossbar U چوب افقی بالای مانع
adjustment for horizontal-circle image تنظیم افقی مرکز تصویر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com