Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
purline
U
قسمت افقی روی شاه تیر یا ستونها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crosspiece
U
قسمت افقی وعرضی هر چیزی
windowsill
U
قسمت افقی لبه پنجره
chimney-mantle
U
[قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
rowed
U
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
rows
U
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
row
U
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
purlin
U
قسمت افقی روی شاه تیر یاستونها
levels
U
تراز سطح افقی افقی کردن
levelled
U
تراز سطح افقی افقی کردن
leveled
U
تراز سطح افقی افقی کردن
plane
U
افقی سطح افق افقی کردن
planed
U
افقی سطح افق افقی کردن
planing
U
افقی سطح افق افقی کردن
planes
U
افقی سطح افق افقی کردن
level
U
تراز سطح افقی افقی کردن
column splice
U
وصله ستونها
dutter
U
فاصله ستونها
column research council
U
شورای تحقیق بر ستونها
corsa
U
[پیشانی در گچ بری سر ستونها]
sliding wedge
U
گاوه افقی یاکولاس افقی
intercolumniation
U
فاصله گذاری بین ستونها
column bases plates
U
صفحات تقسیم فشارپای ستونها
intercolumniation
U
دهنه بین ستونها بر حسب قطر ستون
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
risers
U
انشعابات عمومی چتر نجات ستونها یا طنابهای عمودی ناو طنابهای شانهای چترنجات
inscribes
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribing
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribe
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
laterad
U
افقی
lateral
U
افقی
horizontal
U
افقی
horizontal loading
U
کولاس افقی
horizontal plane
U
صفحه افقی
transverse plane
U
صفحه افقی
horizontal mobility
U
تحرک افقی
yardarm
U
بازوی افقی
horizontal polarization
U
قطبش افقی
horizontal wedge
U
گاوه افقی
horizontal pump
U
پمپ افقی
horizontal wedge
U
کولاس افقی
horizontal taping
U
مساحی افقی
horizontal
U
سطح افقی
landscape orientation
U
تمایل افقی
horizontal section
U
برش افقی
horizontal scrolling
U
حرکت افقی
jack arch
U
طاق افقی
horizontal integration
U
انضمام افقی
cross beam
U
تیر افقی
horizontal cornice
U
رخ بام افقی
cross-beam
U
تیر افقی
plain coordinates
U
مختصات افقی
brise-soleil
U
کرکره افقی
tiers
U
ردیف افقی
brise-soleil
U
پرده افقی
transom
U
الت افقی
horizontally
U
بطور افقی
abscissa
U
بعد افقی
abscissa
U
محور افقی
cross head
U
تیر افقی
cross hatch
U
هاشور افقی
cross level
U
افقی کردن
crosscut saw
U
اره افقی بر
straight
U
افقی بطورسرراست
horizontal integration
U
تمرکز افقی
straighter
U
افقی بطورسرراست
straightest
U
افقی بطورسرراست
putlog or lock
U
تیر افقی
rhumb
U
دایره افقی
ordinate
U
حور افقی
horizontal integration
U
ادغام افقی
trunnion
U
پاشنه افقی
trunnion
U
مفصل افقی
tier
U
ردیف افقی
horizontal hook
U
قلاب افقی
horizontal growth
U
رشد افقی
horizontal combination
U
ترکیب افقی
horizontal candlepower
U
شمع افقی
transom
U
وادار افقی
horizontal crossbar
U
میله افقی
horizontal disparity
U
ناهمخوانی افقی
horizontal boring
U
سوراخکاری افقی
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
mean horizontal candlepower
U
شمع افقی متوسط
bars
U
میله افقی در پرش
roof tree
U
کش دیرک افقی چادر
laterad
U
واقع درخط افقی
bar
U
میله افقی در پرش
transverse abduction
U
دور کردن افقی
lateralrelationship
U
نسبت در خط افقی از پهلو
transom
U
الت افقی کمرکش
surges
U
حرکات افقی اب دریا
surged
U
حرکات افقی اب دریا
surge
U
حرکات افقی اب دریا
elevator
U
مکان افقی متحرک
transverse adduction
U
نزدیک کردن افقی
ridge pole
U
کش دیرک افقی چادر
grand pianos
U
پیانوی بزرگ و افقی
horizontal phase control
U
تنظیم فاز افقی
horizontal loading
U
بارگیری افقی کشتیها
horizontal labor mobility
U
تحرک افقی کارگر
cross grinder
U
شاه تیر افقی
lateral
U
واقع درخط افقی
cross level
U
حباب تراز افقی
advection
U
جابجایی افقی هوا
common roof
U
تیرچه افقی خرپا
horizontal loom
U
دار افقی
[قالی]
vertical loom
U
دار افقی
[قالی]
horizontal arch element
U
حلقه افقی قوس
crossbars
U
تیرک افقی دروازه
horizon system of coordinates
U
دستگاه مختصات افقی
crossbar
U
تیرک افقی دروازه
breastsummer
U
تیر افقی سردر
grand piano
U
پیانوی بزرگ و افقی
horizontal shearing stress
U
تنش برش افقی
horizontal social mobility
U
تحرک افقی اجتماعی
horizontal stabilizer
U
مکان افقی ثابت
elevators
U
مکان افقی متحرک
dragon-tie
U
تیر افقی گوشه ها
x plates
U
صفحات انحراف افقی
X coordinate
U
مختصات بردار افقی
spar
U
ستون افقی
[کشتی]
boom
U
ستون افقی
[کشتی]
horizontal synchronizing
U
همزمان ساز افقی
x axis
U
بردار افقی گراف
horizontal event numbering
U
شماره گذاری افقی وقایع
scanned
U
یکی ازخط وط افقی فسفری
crossbars
U
چوب افقی بالای مانع
axis
U
برای مختصات افقی در گراف
bar
U
چوب افقی بالای مانع
crossbar
U
چوب افقی بالای مانع
boom
U
تیر افقی وصل به بادبان
bars
U
چوب افقی بالای مانع
transit compass
U
الت سنجش گوشههای افقی
boomed
U
تیر افقی وصل به بادبان
foward speed
U
همنه سرعت در صفحه افقی
ledgers
U
تیر افقی جلو چوبست
adjustment for horizontal-circle image
تنظیم افقی مرکز تصویر
scan
U
یکی ازخط وط افقی فسفری
ledger
U
تیر افقی جلو چوبست
x axis
U
محور افقی مختصات یا محورطولها
yard
U
بازوی افقی دکل ناو
yards
U
بازوی افقی دکل ناو
horizontal loading
U
پر کردن مهمات به طور افقی
chitary jireugi
U
ضربه مشت موازی یا افقی
wale
U
تیر افقی انتخاب کردن
racing dive
U
شیرجه افقی دراغاز مسابقه
scans
U
یکی ازخط وط افقی فسفری
booms
U
تیر افقی وصل به بادبان
booming
U
تیر افقی وصل به بادبان
western roll
U
غلطیدن افقی از روی میله
validity
U
بررسی و افقی بودن داده یا نتیجه
sliding wedge
U
تیغه متحرک کولاس گاوهای افقی
row
U
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rows
U
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rowed
U
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
lateral
U
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
trabeation
U
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
twist
U
دوران حول محور افقی پیچش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com