Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (29 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bowdlerize
U
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bowdlerization
U
حذف قسمتهای خارج از اخلاق
smut
U
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
smuts
U
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
ethic
U
غالبا بصورت جمع علم اخلاق بجث درامور اخلاقی اصول اخلاق
moralistic
U
وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان
station list
U
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
reconditioned
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditions
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
recondition
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
edify
U
اخلاق اموختن تقدیس کردن
edified
U
اخلاق اموختن تقدیس کردن
edifies
U
اخلاق اموختن تقدیس کردن
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
inactivate
U
غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
ejection
U
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
expulse
U
خارج کردن
derail
U
از خط خارج کردن
ejecting
U
خارج کردن
to rule out
U
خارج کردن
ejects
U
خارج کردن
discharges
U
خارج کردن
discharge
U
خارج کردن
extraction
U
خارج کردن
unship
U
خارج کردن
derailed
U
از خط خارج کردن
phase out
U
خارج کردن
bring out
U
خارج کردن
eject
U
خارج کردن
derails
U
از خط خارج کردن
ejected
U
خارج کردن
derailing
U
از خط خارج کردن
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
weapon troops
U
قسمتهای ادوات
military services
U
قسمتهای نظامی
innards
U
قسمتهای داخلی
sang banshin
U
قسمتهای دست
signal services
U
قسمتهای مخابراتی
field commands
U
قسمتهای رزمی
administrative services
U
قسمتهای اداری
phase out
U
به ترتیب خارج کردن
disarmed
U
از ضامن خارج کردن
disarms
U
از ضامن خارج کردن
defecating
U
خارج کردن مدفوع
defecates
U
خارج کردن مدفوع
swap out
U
مبادله کردن به خارج
spew
U
با فشار خارج کردن
disseise
U
ازتصرف خارج کردن
spewed
U
با فشار خارج کردن
expectorate
U
ازشش خارج کردن
defecated
U
خارج کردن مدفوع
ablate
U
بریدن و خارج کردن
to expel
[from]
U
بزور خارج کردن
[از]
decivilize
U
از تمدن خارج کردن
defecate
U
خارج کردن مدفوع
spewing
U
با فشار خارج کردن
spews
U
با فشار خارج کردن
disarm
U
از ضامن خارج کردن
write-offs
U
از دفتر خارج کردن
tables
U
از دستور خارج کردن
exfiltration
U
خارج کردن از میدان
write-off
U
از دفتر خارج کردن
lay on the table
U
از دستور خارج کردن
to put out of court
U
از دستور خارج کردن
table
U
از دستور خارج کردن
write off
U
از دفتر خارج کردن
tabling
U
از دستور خارج کردن
tabled
U
از دستور خارج کردن
reserve components
U
قسمتهای احتیاط ارتش
syntax
U
هم اهنگی قسمتهای مختلف
lobar
U
واقع در قسمتهای ریه
in other sectors
U
در قسمتهای دیگر جبهه
modular
U
دارای قسمتهای کوچک
alate
U
دارای قسمتهای جناحی
expels
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expelling
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expel
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expelled
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
emancipating
U
از زیر سلطه خارج کردن
emancipates
U
از زیر سلطه خارج کردن
reeks
U
بخار ازدهان خارج کردن
evacuate
U
اخراج خارج کردن یا شدن
bail
U
عمل خارج کردن اب قایق
reeking
U
بخار ازدهان خارج کردن
evacuated
U
اخراج خارج کردن یا شدن
reeked
U
بخار ازدهان خارج کردن
withdrawal
U
خارج کردن عقب کشیدن
to phase out something
U
به ترتیب خارج کردن چیزی
strike off the rolls
U
از صورت وکلا خارج کردن
uncouple
U
از حالت زوجی خارج کردن
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
unplugs
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
evacuating
U
اخراج خارج کردن یا شدن
emit
U
بیرون دادن خارج کردن
deconcentrate
U
از حالت تغلیظ خارج کردن
emitting
U
بیرون دادن خارج کردن
emitted
U
بیرون دادن خارج کردن
evacuates
U
اخراج خارج کردن یا شدن
emancipate
U
از زیر سلطه خارج کردن
withdrawals
U
خارج کردن عقب کشیدن
reek
U
بخار ازدهان خارج کردن
unplugging
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplug
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
emits
U
بیرون دادن خارج کردن
emancipated
U
از زیر سلطه خارج کردن
services
U
قسمتهای اداری ادارات نظامی
pared
U
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pares
U
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
anisometric
U
دارای قسمتهای غیر متقارن
pare
U
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
chemosphere
U
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
weeded
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weed
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeding
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
adnexa
U
قسمتهای متصل بهم زائده
comparmentalize
U
به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
emitted
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
safing
U
از حالت مسلح بودن خارج کردن
breaks
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
to play in or out
U
با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
emits
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
emit
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
emitting
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
snake out
U
خارج کردن کالا از انبار ناو
break
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
bilge blocks
U
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
check off list
U
برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
gambusia
U
ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
hop stop and jump
U
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
moody
U
بد اخلاق
pettish
U
بد اخلاق
rabid
U
بد اخلاق
immoral
U
بد اخلاق
characterless
U
بی اخلاق
impatient
U
بد اخلاق
deportment
U
اخلاق
reprobate
U
بد اخلاق
moralities
U
اخلاق
reprobates
U
بد اخلاق
morality
U
اخلاق
moral
U
اخلاق
comportment
U
اخلاق
deviations
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
to move one's operation offshore
U
شرکت خود را به خارج
[از کشور]
منتقل کردن
discard
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarded
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
importation
U
عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
stripping crane
U
جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
deviation
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
principal parts
U
قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
upgrading
U
به روز رسانی
[معاوضه قسمتهای قدیمی]
[مهندسی]
reddendo singula singulis
U
الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
mullion
U
جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
munnion
U
جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
adhesion
آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
evicted
U
خارج کردن خلع ید کردن
evicts
U
خارج کردن خلع ید کردن
evicting
U
خارج کردن خلع ید کردن
evict
U
خارج کردن خلع ید کردن
moralistic
U
اخلاق گرایانه
moral philosopher
U
اخلاق دان
moral philosophy
U
علم اخلاق
immoral
U
خلاف اخلاق
good-natured
U
خوش اخلاق
ethics
U
علم اخلاق
immorally
U
بر خلاف اخلاق
frailties
U
ضعف اخلاق
frailty
U
ضعف اخلاق
rake
U
بد اخلاق فاسد
rakes
U
بد اخلاق فاسد
raking
U
بد اخلاق فاسد
moralization
U
اخلاق گرایی
ehtics
U
علم اخلاق
Moral decadence .
U
فساد اخلاق
edification
U
تهذیب اخلاق
creative thinking
U
تفکر اخلاق
behavior
U
سلوک اخلاق
behaviuor
U
سلوک اخلاق
ethic
U
کتاب اخلاق
public morals
U
اخلاق حسنه
good conduct
U
حسن اخلاق
eviction
U
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
exfiltration
U
خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
external
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
evictions
U
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
release
U
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
sidelined
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
released
U
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
releases
U
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
externals
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
sidelines
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com