English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
weapon troops U قسمتهای ادوات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
fixture U ادوات
instrument U ادوات
geared U ادوات
gear U ادوات
gears U ادوات
privative particles U ادوات سلب
instruments of percussion U ادوات ضربی
hollow ware U ادوات فلزی
agricultural implements U ادوات فلاحتی
privative particles U ادوات نفی
weapon troops U یکانها ادوات
weapon platoon U دسته ادوات
stringed instruments U سیمدار ادوات الضرب
interrogative U ادوات استفهام پرسشی
interrogatives U ادوات استفهام پرسشی
debug aids U ادوات اشکال زدایی
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
programming aids U ادوات برنامه نویسی
pulsatile instruments U ادوات ضربی یا زدنی
lighting equipments U الات و ادوات روشنایی
brass band U ادوات انها از برنج باشد
brass bands U ادوات انها از برنج باشد
tumbrel or bril U ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
paleolithic age U روزگاری که مردم ازسنگهای تراشیده ادوات وافزار میساختند
phonoscope U التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
innards U قسمتهای داخلی
administrative services U قسمتهای اداری
sang banshin U قسمتهای دست
field commands U قسمتهای رزمی
military services U قسمتهای نظامی
signal services U قسمتهای مخابراتی
reserve components U قسمتهای احتیاط ارتش
lobar U واقع در قسمتهای ریه
in other sectors U در قسمتهای دیگر جبهه
syntax U هم اهنگی قسمتهای مختلف
alate U دارای قسمتهای جناحی
modular U دارای قسمتهای کوچک
chemosphere U ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
comparmentalize U به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
bowdlerization U حذف قسمتهای خارج از اخلاق
adnexa U قسمتهای متصل بهم زائده
pare U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pared U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
services U قسمتهای اداری ادارات نظامی
weeding U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeded U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weed U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
pares U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
anisometric U دارای قسمتهای غیر متقارن
gambusia U ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
hop stop and jump U قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
bilge blocks U قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
recondition U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditions U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
bowdlerize U قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
check off list U برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
reconditioned U قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
adhesion آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
principal parts U قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
mullion U جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
upgrading U به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
reddendo singula singulis U الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
munnion U جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
thread U برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
lymphmatosis U ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
threads U برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
bow string truss U خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
FDISK U امکانی در سیستم که قسمتهای روی دیسک سخت را تشخیص میدهد
degradation U اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت
cumulo nimbus U ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
montages U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montage U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
offsets U برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
information hiding U یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
design heuristics U راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
professional service U تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
health services U خدمات بهداری قسمتهای بهداری
partite U منقسم به قسمتهای جدا جدا
operating slide U دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com