English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fanner U قرقی یا باز کوچک باد زننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tickler U بهم زننده تحریک کننده قمقمه کوچک
sparrow hawk U قرقی
concussive U ضربت زننده صدمه زننده
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
garish U زننده
clappers U کف زننده
repeller U زننده
shuffler U زننده
squalid U زننده
percutient U زننده
odoriferous U زننده
nippy U زننده
clapper U کف زننده
striking U زننده
pungent U زننده
water repellent U پس زننده اب
beater U زننده
repellents U زننده
scabrous U زننده
repercussive U پس زننده
nasty U زننده
nastiest U زننده
nastier U زننده
mordant U زننده
nasties U زننده
strikingly U زننده
knockers U زننده
knocker U زننده
tart U زننده
applauder U کف زننده
starring U زننده
staring U زننده
hideous U زننده
nauseam U زننده
biting U زننده
acrid U زننده
unlovely U زننده
pinching U زننده
stinking U زننده
strikers U زننده
striker U زننده
forbidding U زننده
pit a pat U زننده
repellent U زننده
prickling U زننده
loathful U زننده
vile U زننده
viler U زننده
vilest U زننده
bitten U زننده
wetter U نم زننده
tarts U زننده
acrimonious U زننده
poignant U زننده
loathsome U زننده
sharp U زننده زیرک
ad nauseam U بسیار زننده
gaunt U زننده ساختن
sharpest U زننده زیرک
sharps U زننده زیرک
scintillating U جرقه زننده
bubblier U جوش زننده
gaunt U زننده بی ثمر
caller U صدا زننده
tacker U میخ زننده
accuser U تهمت زننده
strider U گام زننده
accusers U تهمت زننده
fizzy U جوش زننده
staring red U قرمز زننده
sourish U به ترشی زننده
appellant U تهمت زننده
glare U روشنایی زننده
glared U روشنایی زننده
glares U روشنایی زننده
accusant U تهمت زننده
tacker U کوک زننده
repugnant U تنفرانگیز زننده
callers U صدا زننده
beater U کتک زننده
scarifier U تیغ زننده
scintillant U جرقه زننده
scintillator U جرقه زننده
seasoner U چاشنی زننده
seasoner U ادویه زننده
shackler U بخو زننده
acrimoniousness U سخن زننده
shouter U فریاد زننده
slumberer U چرت زننده
trudger U قدم زننده
spicily U بطور زننده
puddler U بهم زننده
knotter U گره زننده
napper U چرت زننده
estimator U تخمین زننده
howler U جیغ زننده
howlers U جیغ زننده
pacer U گام زننده
picky U ضربه زننده
pickiest U ضربه زننده
pickier U ضربه زننده
flagellator U تازیانه زننده
cornerman U زننده کرنر
coruscant U برق زننده
lasher n U سد شلاق زننده
dozer U چرت زننده
disturber U برهم زننده
libelant U تهمت زننده
libellant U تهمت زننده
kicker U زننده ضربه با پا
malodor U بوی زننده
crying U جار زننده
flogger U تازیانه زننده
inveigler U گول زننده
flogger U زننده شلاق
flagellator U شلاق زننده
bubbliest U جوش زننده
galssy U بی نور زننده
germinant U جوانه زننده
bubbly U جوش زننده
revolting U بهم زننده
gasper U نفس زننده
pricker U سیخ زننده
garishly U بطور زننده
pertubative U برهم زننده
calumniator U افترا زننده
harsh U ناگوار زننده
catterer U چهچه زننده
harsher U ناگوار زننده
harshest U ناگوار زننده
repulsive U زننده تنفراور
calumnious U تهمت زننده
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
inoffensively U بی انکه زننده باشد
indign U زننده بدون استحقاق
invection U سخن سخت زننده
fulsome U زننده اغراق امیز
incisive speech U سخن تند یا زننده
reddish U مایل بسرخی زننده
sewers U اگو بخیه زننده
swatter U ضربت سخت زننده
stench U بوی زننده تعفن
stenches U بوی زننده تعفن
lurid U کم رنگ وپریده زننده
greeny U بسبزی زننده سبزفام
sewer U اگو بخیه زننده
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
luridly U کم رنگ وپریده زننده
rakish U فاجر جلف و زننده
poignantly U بطور تیزیا زننده
mawkish U بطور زننده احساساتی
repulsively U بطور زننده یا دافع
pungently U بطور زننده یا تند
rankly U بطور زننده یابدبو
fetid U دارای بوی زننده
trusser U چوب بست زننده
boiling U جوش زننده خشمناک
prank U شوخی زننده تزئین کردن
deceptive U گول زننده فریب امیز
wheeler U دور زننده چرخ دار
stirring U بهم زننده هیجان اور
smacking U سیلی زننده خوش طعم
pranks U شوخی زننده تزئین کردن
harsh color U رنگ تند و ناملایم و زننده
sharp tongued U بکار برنده سخنان زننده
loathly U زننده بطور نفرت انگیز
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
lunger U ضربت زننده جهش کننده
compound riposte U ضد حمله با یک یا دو حرکت گول زننده
nippingly U بطور زننده یا طعنه امیز
inside of the foot kick U بغل پای ضربه زننده
smacker U سیلی زننده خوش طعم
broiler U بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
out flanking U دور زننده احاطه کننده جناح
volleyer U زننده توپ در هوا قبل ازبرخورد با زمین
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
typeball U یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
small scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
davit U جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
pit a pat U بال بال زننده تپیدن
incisively U بطور نافذ بطور زننده
pillule U حب کوچک
canis minor U سگ کوچک
exiguousness U کوچک
canis minoris U سگ کوچک
micros U کوچک
pilule U حب کوچک
pipsqueaks U کوچک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com