English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
project loans U قرضههای مربوط به پروژه ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
project loans U قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
project U پروژه پروژه افکندن
projects U پروژه پروژه افکندن
projected U پروژه پروژه افکندن
profile of the road U خط پروژه
projects U پروژه
project U پروژه
projected U پروژه
scheme U پروژه
schemed U پروژه
schemes U پروژه
projection U پروژه
projections U پروژه
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
project control U کنترل پروژه
project manager U مدیر پروژه
to shunt a project U کنارگذاشتن یک پروژه
project selection U انتخاب پروژه
project library U کتابخانه پروژه
designs U پروژه طرح
project plan U طرح پروژه
project manager U مدیر پروژه ها
design U پروژه طرح
project appraisal U ارزشیابی پروژه
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
project schedule U زمان بندی پروژه
project management program U برنامه مدیریت پروژه
project management system U سیستم مدیریت پروژه
project technical report U گزارش فنی پروژه
long term project U پروژه طویل مدت
project section U بخش تهیه پروژه ها
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
The project was terminated as of July 1. U پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
projected U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projects U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
critical path analysis U استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
When we get this project off the ground we can relax. U وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
workgroup U گروه کوچک کاربران که روی یک پروژه کار می کنند یا به یک شبکه محل وصل هستند
to boondoggle [American English] U پول و وقت تلف کردن [برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی]
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
latest event time U دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
feasibility U بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
optimum schedule U مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
outliner U برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
designs U پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
design U پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
pert U Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
curatorial U مربوط به
pertaining U مربوط به
relevant U مربوط
caprine U مربوط به بز
coordinate U مربوط
pertinent U مربوط به
eight bit system U مربوط به یک
related U مربوط
as for U مربوط به
pertinent U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
coherent U مربوط
lineal U مربوط به خط
condequent U مربوط
correspondents U مربوط به
for U مربوط به
apposite U مربوط
irrelevant U نا مربوط
pertinenet U مربوط
correspondent U مربوط به
germane U مربوط
vespertinal U مربوط به شب
affined U مربوط
proper U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
expiratory U مربوط به زفیر
fractional U مربوط به بخشها
adulterous U مربوط به زنا
nasal U مربوط به بینی
prospective U مربوط به اینده
parental U مربوط به والدین
communists U مربوط به کمونیسم
fractional U مربوط به بخشهایی
communist U مربوط به کمونیسم
faunae U مربوط به جانوران
operatic U مربوط به اپرا
filiate U مربوط ساختن
climatic U مربوط به اب وهوا
amebic U مربوط به امیب
nautical U مربوط به کشتیرانی
ameban U مربوط به امیب
affiliates U مربوط ساختن
ameba U مربوط به امیب
textual U مربوط به متن یا نص
amazonian U مربوط به امازونها
aluminous U مربوط به الومینیوم
aguish U مربوط به تب و لرز
American U مربوط بامریکا
Americans U مربوط بامریکا
agrologic U مربوط بخاکشناسی
circumstantial U مربوط به موقعیت
domiciliary U مربوط به خانه
affiliated U مربوط ساختن
affiliate U مربوط ساختن
baronial U مربوط به بارون
ovarian U مربوط به تخمدان
futuristic U مربوط به اینده
vehicular U مربوط به خودرو
hydrostatic U مربوط به فشار اب
fossil U مربوط بادوارگذشته
racing U مربوط بمسابقه
outbound U مربوط به خارج
polar U مربوط به قط بها
polar U مربوط به قطب
Hellenic U مربوط به یونان
womanish U مربوط به زن یا زنان
concern U مربوط بودن به
concerns U مربوط بودن به
mammary U مربوط به پستان
mammary U مربوط به پستانداران
hypophyseal U مربوط به هیپوفیز
dependent U مربوط محتاج
contiguous U مربوط بهم
immunologic U مربوط به مصونیت
hydropic U مربوط به استسقاء
hydrographic U مربوط به اب نگاری
fistulous U مربوط به ناسور
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
gallinaceous U مربوط بماکیان
achaian U مربوط به اخائیه
garlicky U مربوط به سیر
achaean U مربوط به اخائیه
genethliac U مربوط به طالع
glossal U مربوط به زبان
glyptic U مربوط به حکاکی
goidelic U مربوط بسلت
haemic U مربوط بخون
hawaiian U مربوط به هاوایی
hominoid U مربوط به بشر
horsy U مربوط به اسب
acetarious U مربوط به سالاد
fossils U مربوط بادوارگذشته
inspectional U مربوط به بازرسی
aesthetic U مربوط به علم
feminine U مربوط به جنس زن
capitular U مربوط بفصل
matrimonial U مربوط به ازدواج
cerebellar U مربوط به مخچه
chromatic U مربوط به رنگها
marital U مربوط به زناشویی
surgical U مربوط به جراحی
chromic U مربوط به کرومیوم
centenarians U مربوط به قرن
centenarian U مربوط به قرن
atomistic U مربوط به اتم
astro U مربوط به نجوم
churchly U مربوط به کلیسا
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
technologically U مربوط به فناوری
my U مربوط بمن
nuclear U مربوط به اتمی
caloric U مربوط به کالری
bardic U مربوط به رامشگری
basal U مربوط به ته یابنیان
bear on U مربوط بودن
aesthetically U مربوط به علم
astrological U مربوط به نجوم
ceremonial U مربوط به جشن
meteorological U مربوط به هواسنجی
britannic U مربوط به بریتانیا
brumal U مربوط به زمستان
c U مربوط به کامپیوتر
sartorial U مربوط به خیاطی
congressional U مربوط به کنگره
ceremonials U مربوط به جشن
calligraphic U مربوط به خطاطی
technological U مربوط به فناوری
speculative U مربوط به اندیشه
dictoral U مربوط به دکتری
attached U مربوط متعلق
valedictory U مربوط به خداحافظی
anglian U مربوط به نژاد
military U مربوط به نظام
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com